کد ماوس
http://savadamuzi.ParsiBlog.com | ||
سوال81 : مدتی است که می خواهم اسلام را با دلیل و برهان بپذیرم .سوالی که برای من در این مسیر پیش آمده این است که خداوند چرا مجازاتی به نام سنگسار را در دین اسلام قرار داده است؟ آیا این عمل چهره ای وحشیانه از اسلام را به جا نمی گذارد؟ پاسخ:چه خوشتر که همه جوانان از دختر و پسر و حتی همه میانسالان و کهنسالان نیز بیندیشند که باید دین را با دلیل و برهان بپذیرند و عقل را بر زندگی و حتی بر دین حاکم کنند. قرآن خود مکرر آدمیان را به پیروی عقل و برهان خوانده است زیرا عقل به گفته پیامبر ، پیامبر درونی ماست و در روز قیامت هر کس را با عقلش محاکمه می کنند. حکم سنگسار در قرآن نیامده است. سوال82 : در قرآن کلمه "ماء" به معنی آب فقط منظور آب آشامیدنی نیست. منظور از آب در مراتب بالاتر چیست؟ پاسخ:در حدیثی از پیامبر اکرم آمده است که قرآن دارای هفت مرتبه از معانی است که معنی ظاهر یکی از آنهاست . بنابراین آب و امتیازاتی که در وصف بهشت در قرآن آمده ، همانطور که اشاره کردید معانی بالاتر و باز بلندتری دارد. از جمله آب و باران در تفسیر اهل معرفت به علم و الهام و حیات معنوی و طراوت زندگی تعبیر شده و از جمله مولانا در تفسیر چهار جوی آب و شراب و شیر و شهد گفته است: جوی آب و جوی خمر و جوی شیر نیست جز خلق لطیف و دلپذیر (مثنوی) سوال83 : آیا اخلاق از دین است یا ذاتی است؟ پاسخ:دانشمندان برجسته اسلامی اعم از سنی و شیعه پیوسته بر این نظر بوده اند که حسن و قبح اعمال امری عقلانی است نه صرفاً شرعی و دینی. زیرا بنابر یکی از احادیث پیامبر اکرم "هر آنچه عقل حکم می کند شرع نیز همان را فرمان می دهد" و عکس آن نیز صادق است که هر چه شرع حکم می کند مورد تائید عقل قرار دارد و شرع نیز بنا بر احادیث دیگری از پیامبر عقل منفصل است. سوال84 : مفهوم ابیات زیر از سعدی چیست؟ پس پرده بیند عمل های بد نه مستغنی از طاعتش پشت کس پاسخ:خداوند در پس پرده زندگی ما کارهای ناشایستی را که می کنیم می بیند اما آن کارها را در پرده ای از لطف و نعمت خود می پوشاند. در جهان هیچکس نیست که بی نیاز از پیروی از فرمان او باشد زیرا فرمان او که در فطرت همه انسانها نهاده شده است راه راست به سوی کمال و سعادت است و هیچکس از رسیدن به سعادت بی نیاز نیست و نیز او یعنی خداوند عالمی آفریده است که کسی نمی تواند عیبی بر آن گیرد. سوال85 : شما در بخشی از شرح قطعه شماره 103 از کتاب "در صحبت قرآن" ، عفو و بخشش را نشان شرح صدرو به معنای محو کردن ظلمت جهل در نور آگاهی تعریف کرده اید.سوال بنده این است که آیا این بخشش و گذشت از خطای دیگران، برای همه کس تعریف می شود و این بخشش را به همه باید تقدیم کرد؟ پاسخ:در حدیثی از پیامبر اکرم آمده است که "المعروف بقدر المعرفه" یعنی کار خوب را به اندازه ظرفیت باید انجام داد. شما اگر شربتی شیرین داشته باشید آنرا در چیزی می ریزید که ظرف باشد و بتواند آنرا نگاه دارد در غیر اینصورت شربت بر زمین خواهد ریخت و ضایع خواهد شد و بنابراین خوبی نسبت به افراد متفاوت بر حسب ظرفیتها فرق می کند. سوال86 : در بخشی از شرح قطعه 103 از کتاب "در صحبت قرآن" ، «عرف» را کار های خوبی تعریف کرده اید که دلهای آدمیان همه بر خوبی آن گواهی می دهند و با توجه به اینکه فطرت آدمیان یکسان آفریده شده و قاعدتا هر آنچه مطلوب است، باید در نظر همه انسان ها مطلوب باشد، پس چگونه است که ما ایرانیان، بسیاری از عادات فرهنگی و عرف اقوام دیگر و فرهنگ های دیگر را پذیرا نیستیم و آنچه در برخی جوامع مطلوب و یا معمول است، در فرهنگ ایرانی ما ناپسند و مذموم است. پاسخ:عرفهای فطری که نزد همه یکسان است می تواند تحت تاثیر شرایط زندگی و نیز تلقینات و تعصبات مذهبی از جامعه ای به جامعه دیگر تفاوت کند از اینرو درستی و نادرستی هر کار باید ضمن هماهنگی با فطرت با شرایط اجتماعی نیز تا حد امکان هماهنگ گردد. هر چه جامعه ناامن تر باشد قوانین و مقرارات شرعی و قانونی سخت تر خواهد بود تا مبادا کسی مورد آزار و تجاوز قرار گیرد و هر چه انسانها خوبتر و شریفتر و جوانمردتر باشند آزادی روابط بین آنها سهلتر خواهد بود. بسیاری از ممنوعیتها برای حفظ حقوق و سلامت افراد جامعه است. سوال87 : در یکی از سخنرانی هایتان گفتید که هر انسانی می تواند حافظه اش را افزایش دهد اگر ممکن است در این مورد مرا راهنمایی کنید. پاسخ:اگر با زبان انگلیسی آشنایی داشته باشید می توانم مطالعه کتاب Super Power Memory را که روی شبکه جهانی اینترنت وجود دارد و می توان نسخه آنرا بدست آورد به شما پیشنهاد کنم و کتابهای بسیار دیگر که می توانید در شبکه اینترنت جستجو کنید. اما اجمالا چند عامل در تقویت حافظه موثر شناخته شده است: 1- دقت : بدین معنی که ما هر چه مطالب را با دقت بیشتری مطالعه کنیم یا با دقت بیشتری گوش دهیم حافظه ما بیشتر جذب می کند . مطالعات سرسری و بدون دقت گاهی اگر ده بار هم تکرار شود در خاطر نمی ماند. 2- عشق : و آن عبارت است از دوست داشتن آنچه می خوانید و می شنوید و هر چه بیشتر به موضوع مورد مطالعه یا آنچه از دیگران می شنوید عشق بورزید و آنرا دوست داشته باشید بیشتر و بهتر در ذهنتان می ماند. 3- نظم: در کارهای مطالعاتی از پراکندگی اجتناب کنید. 4- تکرار پشت سر هم خوب نیست و نباید متنی را در یک جلسه 4 الی 5 بار خواند تا حفظ شد ، بلکه بهتر است یکبار امروز اما با دقت و یک بار فردا و یا زمانی دیگر آنرا مطالعه کرد و این دو بار بیشتر از ده بار پشت سر هم تاثیر در حافظه دارد.
سوال88 : برخی از وب سایت ها و وبلاگ ها اقدام به قرار دادن بسیاری از سخنرانی های استاد برای دانلود عموم نموده اند. حال جدا از مسائل حقوقی و شرعی این مسئله آیا موسسه فرهنگی و هنری الهی قمشه اییا موسسات ذینفع در تولید و پخش آثار استاد با این موضوع مشکلی ندارند؟ نظر شخصی استاد در این زمینه چیست؟ پاسخ:سخنرانی هایی که در دانشگاه ها و مراکز گوناگون ایراد شده و از تلویزیون پخش شده است می تواند به طور رایگان دانلود و در اختیار علاقه مندان قرار گیرد . بهترین مجموعه را در این زمینه وب سایت www.drelahi.net گردآوری کرده است . متاسفانه عده ای افراد سود جو بدون کسب مجوز و بطور غیر قانونی اقدام به تکثیر بعضی از سخنرانیهای استاد کرده اند و از طریق برخی وبلاگ ها و وب سایت ها و فروشگاه ها به فروش می رسانند. نظر شخص استاد و موسسه فرهنگی هنری الهی قمشه ای این است که دوستداران سخنرانیهای ایشان از خرید اینگونه آثار که فاقد شماره مجوزند و اکثراً کیفیت مناسبی ندارند و تکراری هستند خودداری کنند. موسسه فرهنگی هنری الهی قمشه ای آرشیو کاملی از سخنرانیهای داخل و خارج کشور استاد را در اختیار دارد و با تائید ایشان و کسب مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام به تولید و عرضه تدریجی آثار صوتی و تصویری کرده است. با مراجعه به وب سایت رسمی استاد فهرست آثار صوتی و تصویری مجاز را می توان ملاحظه کرد. سوال89 : من در مسیر مطالعاتم در زمینه عرفان بعد ازمطالعه کتاب مقالات استاد علاقه مند به مطالعه کتاب تذکره الاولیا شدم واز آنجا با بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی آشنا شدم وبرای مطالعه بیشتر به کتاب نوشته بر دریا اثر آقای شفیعی کدکنی پرداختم وبسیار به شخصیت این دو عارف و شناختی که آنها از خدا پیدا کرده بودند علاقه مند شدم اما نمیدانم چگونه می توانم مثل آنها خدا را بشناسم آیا این نوع شناخت موهبتی الهی است که خدا به هر کس بخواهد می دهد و برای خواص است نه عوام؟ و یا لازمه آن ریاضت و گوشه نشینی است؟ نمی توانم زندگی آنها را با دنیای امروز تطبیق دهم یعنی اگر آنها در این زمان زندگی می کردند چگونه زندگی داشتند؟ پاسخ:چون ذات خداوند شناختنی نیست می توان او را به اوصاف شناخت. سه وصف بنیادی خداوند زیبایی و دانایی و نیکویی است زیرا خداوند جمیل و علیم و رحیم است . اگر می خواهید به او و شناخت او نزدیک شوید باید عمر خود را در این سه صفت صرف کنید یعنی به دنبال زیبایی باشید اول در طبیعت و هر آنچه خدا آفریده است دوم در هنر ها که از دیدگاهی شاگرد طبیعت و از دیدگاهی برتر از طبیعت است. دوم آنکه باید به دنبال دانایی یعنی شناخت روابط عالم رفت و علوم پایه چون ریاضیات و فیزیک و ژنتیک و امثال آنها را خواند سوم آنکه آدمی برای شناخت خداوند باید بکوشد که مانند او مهربان و باگذشت و شکیبا و بخشنده و صاحب خلق خوش باشد . اگر قدیسان امروز زندگی می کردند وجودشان خیر و برکت بود برای همنوعان و ستایشگر زیبایی بودند و در حلقه علم و فهم و بینش قرار داشتند . یک نمونه روشن همین شادروان استیوز جابز است که عمرش همه برکت و زایندگی و در عین حال توام با حکمت و معرفت بود. سوال90 : آیا زمانی که انسان می میرد، روح او هنگام شستشو و مراسم کفن و دفن ،جسمش و اهل و عیالش را که در تکاپوی تدفین هستند را می بیند؟ آیا احساس آنها را درک می کند؟ آگر طبق روایات خواب را برادر مرگ بدانیم، همانگونه که در خواب ارتباطمان با این دنیا قطع می شود، آیا مرگ نیز نوعی خواب دراز مدت است؟ یعنی با مردن ارتباط اموات با این عالم بکلی قطع می شود؟ آیا عالم برزخ واقعیت دارد؟ آیا صدقات و خواندن قرآن برای مردگان سبب آمرزش یا بوجود آمدن خیری برای آنها می شود؟ پاسخ:کسی را از چند و چون روح پس از مرگ خبری نیست آنچه از کتب آسمانی به خصوص قرآن می توان دریافت این است که خود آگاهی ما با مرگ از بین نمی رود بلکه پس از ترک عالم جسمانی یکسر به نزد پروردگار می رویم که جایگاه اصلی ما آنجاست . ما پس از مرگ به گور نمی رویم بلکه از گور تن بیرون می آییم. مراسم کفن و دفن ما مربوط به زندگان است که برای مصالح بهداشتی و اجتماعی و غیره جسم ما را در نقطه مناسبی به خاک می سپارند و ربطی به ما ندارد. در کتاب در قلمرو زرین به قلم اینجانب مطالب متنوعی درباره مرگ آمده که شما را به خواندن آنها توصیه می کنم. در سخنان پیامبراکرم آمده است که مردمان در خوابند و چون بمیرند بیدار می شوند . در حقیقت پس از مرگ ، آدمی ابعاد تازه ای از هستی را تجربه می کند بدون آنکه تجربیات عالم خاک را از دست بدهد. بهترین کاری که برای مردگان می توان کرد این است که : 1- اگر در زندگی هدف درستی را دنبال می کرده اند که نا تمام مانده است می توانیم آن هدف را به یاد و نام او دنبال کنیم. سوال91 : اگر ازازل سرنوشت هرکس رقم خورده وهمه چیز تحت امر واراده الهی است پس دعا وعجز وناله چرا و چگونه حکم ازلی را تغییر می دهد؟ پاسخ: خواه سرنوشت رقم خورده باشد یا نخورده باشد چون ما آدمیان از آن سرنوشت یا مشیت با خبر نیستیم بهترین نصیحت این است که ما در جهت مقصود تلاش کنیم. دعا و عجز و ناله کنایه از همین تلاش ها و خواستن هاست. وقتی شوق به کمالی در شما هست و شما در راه رسیدن به آن کمال تلاش می کنید عموما به مقصود می رسید و به حقیقت شما خود با خواستن ها و کوشش ها یتان معمار سرنوشت خویش خواهید بود. سوال92 : جواب آنکس که می گوید عید قربان عید من نیست چون نماد عید من گل وسبزه ومهربانی است نه ذبح وخونریزی چیست ؟ پاسخ: عید قربان بزرگداشت فرهنگ معنوی و انسانی است که ما داشته ها و خواسته های خود را با عشق در پای انسانهای نیازمند قربانی کنیم. گردهمایی عظیم در مکانی که برای توجه به خدا و اعتلای ارزش های متعالی تشکیل می شود برای آن است که آدمیان قدر یکدیگر را بدانند با هم آشنا شوندبا همه تفاوتها با هم برابر باشند فقیر و غنی و زن و مرد و جوان و پیر در میان نباشد همه انسان باشند از سرزمینهای متفاوت با فرهنگهای متفاوت و زبانهای متفاوت ، اما با این وجه مشترک که همه انسانیم و شرافت انسانی را قدر می نهیم ، عدالت و احسان را گرامی می داریم و به تعبیر قرآن گرامی ترین ما نزد خداوند آنکس باشد که به فضیلت و تقوا و شرافت انسانی نزدیکتر باشد . سبزه و گل و صحرا فضای مناسبی است برای جشن گرفتن به شرط آنکه جشن انسانیت و محبت و عشق باشد . قربان کردن به تعبیر دیگر صدقه دادن و هوای خود و خواست خود را فدای دیگری کردن و در این راه عشق و محبت انسانی است که به قول حافظ اندر این ره کشته بسیارند قربان شما. سوال93 : در نامه حضرت علی (ع) به حارث همدانی در نهج البلاغه حضرت فرمودند : نفس خود را در واداشتن به عبادت فریب ده وبا آن مدارا کن وبه زور واکراه بر چیزی مجبورش نساز ودر وقت فراغت ونشاط بکارش گیر. در قسمت اول جمله منظور از فریب نفس برای عبادت چیست ؟ پاسخ: عبادت هموار کردن راه است برای عبور مشیت الهی که هر گاه فرمانی در جهت کاری درست و راست یا سخنی بر حق و عدالت می خواهد از وجود آدمی عبور کند بتواند بدون برخورد با سنگهایی مانند حرص و حسد و جاه و شهوت و امثال آن به راحتی به ظهور برسد نه آنکه حرص جلوی دادن حق مردمان را بگیرد و حب جاه و مقام ، آدمی را از خدمت به خلق باز دارد و به خود خواهی و خود نمایی بکشاند. آنکس که راه را برای رفت و آمد های فرشتگان از وجود خود هموار کرده باشد عابد حقیقی است و عبادتهایی نظیر نماز و روزه را می توان چنانکه در قرآن آمده است به کمک گرفت تا نفس با انجام رکوع و سجود ، فرعونیت از سر بنهد و بیاموزد که آدمی هر کجا حقی و حقیقتی دید باید در برابر آن تعظیم کند بلکه به خاک افتد و با کمال تواضع بگوید که حق با اوست و نیز در روزه از پرهیز حلال قوت گیرد تا از حرام نیز به طریق اولی بپرهیزد اما مراسم آیینی می تواند با ریا و تظاهر و یا غفلت و غرور همراه شود و خطاب از حق بشنود که وای بر نماز گزاران. بدین نگاه اصل عبادت همان رفتن به راه راست است که متضمن خدمت به خلق خواهد بود. عبادتهای آیینی را باید از راه تشویق و ریشخند و هنگام نشاط و سرخوشی به نفس عرضه کرد زیرا تحمیل و اعمال زور چه از طرف خود شخص و چه از طرف دیگران نتیجه عکس خواهد داد و موجب تجری نفس خواهد شد و شاید سخن حضرت امیر تاکید در این نکته باشد.
سوال94 : من طلبه حوزه علمیه هستم و مشتاق به شعر و ادبیات عرفانی و دوست دارم آیات و روایات معصومین (ع) را از دیدگاه عرفانی بررسی نمایم وهمچنین عمر خود را در ادبیات عرفانی شعرای فارسی زبان صرف نمایم این کار نیاز به خوشه چینی ازعلوم مختلف دارد کما اینکه خود شما نیز در علوم مختلفی از جمله (عرفان ،ادبیات عرب ،کلام،و..) غیره سیر نموده اید می خواستم بدانم برای اینکه بتوانیم به خوبی از پس متون عرفانی و شعر پارسی و مهمتر از آنها قرآن و روایات برآییم ، باید چه مقدار واز چه علومی خوشه چینی نماییم ؟ پاسخ: زهی سعادت که آدمی در جستجوی یافتن سرچشمه های حکمت در کلام قدیسان باشد منتها مشکلی که هست این است که به سبب وجود واسطه های بسیار در نقل قول سخن قدیسان ضریب اطمینان به انتساب خبر به ایشان بسیار کم است و به اصطلاح ریاضی احتمال صحت انتساب در مراتب نازل است. در میان همین احادیث معتبر و نامعتبر سخنی هست که به اقرب احتمال سخن آن بزرگواران است و آن این که هر چیزی از ما شنیدید به عقل و قرآن عرضه کنید اگر در تعارض بود از آن چشم بپوشید. عارفان ما عموما از عاشاقان حضرت مولا هستند هر چند به ظاهر به فرقه هایی از تسنن منسوب باشند از جمله سعدی صراحتا گفته است : الهی به حق بنی فاطمه که بر قول ایمان کنیم خاتمه اگر دعوتم رد کنی یا قبول من و دست و دامان آن رسول و مولانا در مثنوی حضرت علی را بنا به حدیث معروف باب علم پیامبر دانسته است: چون تو بابی آن مدینه علم را / چون شعاعی آفتاب حلم را باز باش ای باب رحمت تا ابد / بارگاه ما له کفوا احد ودر جای دیگری در مثنوی در بیان معنی مولا و سرور چنین گفته است : زین سبب پیغمبر با اجتهاد نام خود و آن علی «مولا» نهاد گفت: هرکو را منم مولا و دوست ابن عم من علی مولای اوست کیست مولا آن که آزادت کند بند رقیت زپایت برکند بنابراین شما اگر آثار عرفای بزرگ را با توجه به سخنان مسلم یا نزدیک به مسلم که از آن بزرگواران باقی مانده است مطالعه کنید بیگمان به مطالب بسیاری بر خواهید خورد که از آن سرچشمه ها بهره گرفته است. در عین حال باید این نکته را نیز توجه کرد که عرفان یک تجربه شخصی است و عارف در هر حال آنچه می گوید محصول دریافتهای شخصی اوست هر چند که از سخنان دیگران نیز فیض برده باشد: هر چه گویم هست از عین الیقین نی به استدلال و تقلید است این سوال95 : در قطعه 88 کتاب در صحبت قرآن نوشته اید که خداوند به پیامبر می فرماید: با دشمنان با آرامش و دور از توهین صحبت کن زیرا آن رسول وپیروانش در فضای این دشمنی ها به کمال می رسند و اگر ما نمی خواستیم این دشمنی ها را نمی کردند پس تو بی هیچ کینه با آنها پیکار کن که آدمی در پیکار در برابر دیو قهرمان و رستم دستان می شود. حال سوال این است که خداوند می فرماید : اگر ما نمی خواستیم این دشمنی ها را نمی کردند. پس خواست خداوند بوده که این انسانها این دشمنی ها را بکنند تا پیامبر تکامل پیدا بکنند . پس تکلیف این انسان ها که این خطاها را کرده اند چیست ؟ اگر خواست خداوند بوده پس نباید در قیامت از آنها باز خواستی شود. پاسخ: آنچه نوشته ام همان است که خداوند در قرآن به صراحت فرموده است . شما نگران عاقبت و قیامت آن منکران و دشمنان نباشید. آنچه برای ما مسلم است این است که خوبی و دوستی و راستی و خدمت به خلق و دوری از جاه طلبی و حرص و آز و پرهیز از هر گونه تجاوز به حقوق دیگران بهتر است از آن کارهای زشت که دنیا طلبان می کنند و چون ما در خود احساس اختیار داریم که به کدام سو روی آوریم نسبت به اختیار خود ، هم در جامعه بشری و هم در پیشگاه آفرینش و پروردگار عالم مسئول خواهیم بود. اما اینکه مشیت خداوند بر این تقابل ظلمت و نور قرار گرفته و حکمت عالم اقتضای وجود دیو و فرشته را دارد امر دیگری است . خداوند در قرآن فرموده است "بگذار من با آنکه او را آفریده ام تنها باشم" و ما نیز باید مانند پیامبران وظیفه پیکار خود را با فرعونها انجام دهیم اما بدان را مانند پیامبر اکرم به دعا یاد کنیم که خداوند انسان را از چنگال بدی برهاند و هدایت نماید. سوال96 : من یک بانوی مسلمان ایرانی مقیم آمریکا می باشم که مدتی است راجع به منشأ خداوند با سوالاتی روبرو شده که مطمئن هستم شما می توانید به من کمک میکنید. من میخواهم بدانم که چه کسی خدا را به وجود آورده و به کسانی که از من این سوال رامی پرسند چه بایستی جواب داد که صد البته هدف به یقین رسیدن خودم و متقاعد کردن بچه هایم می باشد لطفا مرا از شک و دودلی بیرون آورید. پاسخ: در یکی از آیات قرآن آمده است که "آیا در وجود خداوند شک و تردید می توان کرد ؟ " مقصود این است که نباید در وجود او شک کنید. خدا ماهیتی است که اگر او را درست به شما معرفی کنند در می یابید که نمی توان در وجود او شک کرد و معرفی خداوند در قرآن شما را راهنمایی می کند به تصور خدایی که وجودش بدیهی است و هیچ نیازی به دلیل و برهان و اثبات ندارد . او همه آفرینش را از خود آکنده است . "اول اوست ، آخر اوست ، ظاهر اوست و باطن اوست" و اوست که به هر طرف رو کنید ره به سوی او کرده اید . او وجود مطلق است که ساری در همه وجودهاست و وجود مطلق از جائی نیامده است ، آفریدگاری نمی تواند داشته باشد زیرا او خود عین هستی است . به فرزندان خود بگویید که به چهره شما نگاه کنند و خدا را ببینند ، به درخت ها نگاه کنند به صحرا و آسمان و ستاره ، همه جا خدا را می توانند ببینند. اگر شما خدا را یک تصور مجرد و ماورایی نشسته بر عرش عظیم در آسمان تصور کنید آنگاه می توانید بپرسید که چه کسی او را آفریده و بر آن تخت نشانده است اما این تصور خیالی بیش نیست زیرا او همان وجود ازلی و ابدی است که در دل همه آدمیان و ذره ذره زمین و آسمان سریان و جریان دارد و نیاز نیست نگاهتان را به آسمان بیندازید. به همان کودکان نگاه کنید هر دم صد هزار معجزه از او به ظهور می رسد . خدا به تعبیر قرآن نور آسمانها و زمین است و همه چیز به او روشن است ، او عین روشنایی است. سوال97 : طبق آیه 50 سوره شوری خداوند به طور مستقیم با هیچ یک از بندگانش رابطه ندارد و سخن نمی گوید و تمام پیامبران و عرفا با جبرئیل یا روح القدس ارتباط برقرار کرده اند و الهاماتشان را از این واسطه الهی دریافت کرده اند که ابن عربی هم در مکتبش همین را می گوید ، در این صورت چه تفاوتی بین الهام عرفانی و وحی پیغمبری وجود دارد؟ پاسخ: در معنی عام کلمه همه کسانی که به نوعی دریافت کننده الهامات الهی هستند برای رساندن آن الهامات به مردم رسالت دارند چنانکه مولانا ، سعدی ، حافظ ، محی الدین عربی و امثال آنها نیز در معنی وسیعتر از مقام نبوت و رسالت برخوردار هستند. سعدی گفته است : نامه حسن تو بر عالم و جاهل خوانم نامت اندر دهن پیر و جوان اندازم و شیخ بهایی در مورد مولانا گفته است : من نمی گویم که آن عالیجناب هست پیغمبر ولی دارد کتاب مثنوی معنوی مولوی هست قرآن به لفظ پهلوی اما اینگونه سخنان بدین معنی نیست که وحی نبوی با الهام شعری و عرفانی در یک سطح هستند . یکی را خداوند چون رسول اکرم بر می گزیند و آنچه را که مبانی عهد الهی با آدمیان است در کلامی خاص به او وحی می کند و به طور مستقیم از دهان او با همه انسانها سخن می گوید و به همین جهت در حدیث آمده است : قرآن را چنان بخوانید که گویی بر شخص شما نازل شده است. رسالت عارفان و عاشقان الهی با رسالت آن رسول معین یکی است الا آنکه در مرتبه دوم قرار دارد: پیش و پسی بست صف اولیا پس شعرا آمد و پیش انبیا عارفان و شاعران آسمانی روح و جوهر رسالت آن رسول امین را در می یابند و با زبانی روشن و پاک همگان را به آن روح دعوت می کنند و پیرایه های اهل صورت را که اغلب از تعلیمات دینی برای خود سرمایه ای از قدرت و جاه طلبی بدست می آورند از صفحه دین پاک می کنند و کسانی را که به گفته فردوسی : زیان کسان از پی سود خویش بجویند و دین اندر آرند پیش رسوا می کنند. بدین بیان رسالت شاعران بزرگ چه دانته و میلتون در مسیحیت و چه سعدی و سنایی و نظامی و مولانا در اسلام گرم کردن دلها به جوهر همه معارف دینی است و آن ایمان به خدا ، ایمان به وجود روح و جاودانگی آن و انجام کار نیک و پرهیز از هر گونه ظلم و آزار است. سوال98 : فلسفه نماز و انجام آن به این شکل چیست ؟ پاسخ: هم در کتاب "گزیده فیه ما فیه" به قلم اینجانب درباره حقیقت نماز بحث شده ، هم در متن مقالات مولانا و هم در توضیحات آن که اینجانب نوشته ام و فکر می کنم مراجعه به این کتاب که از انتشارات علمی و فرهنگی است و مکرر به طبع رسیده و دستیابی به آن آسان است برای پاسخ شما سودمند باشد . البته در قطعه اول کتاب 365 روز با قرآن (انتشارات سخن) نیز مطالبی درباره اهمیت و روح نماز آمده است . این کتاب نیز قابل دسترسی است. سوال99 : در آیه 154 سوره ال عمران گفته شده سرنوشت آنان در قضای الهی کشته شدن است. این بدان معنی است که انسان خود هیچ گونه نقشی در کوتاه یا بلند کردن عمر خود ندارد وهرچه بخورد یاهرگونه رفتار کند قضای الهی تعیین کننده زمان مرگ اوست. آیا این برداشت صحیح است ؟ پاسخ: درست است که در قرآن مکرر به مکتوب بودن روز و ساعت مرگ در قضای الهی اشاره شده است اما چون ما از قضای الهی بی خبریم شایسته است که خود را در سرنوشت خویش موثر بدانیم و از اصول بهداشت برای حفظ سلامت خود پیروی کنیم ، از آنچه مضر است بپرهیزیم و به آنچه مفید و سلامت بخش است روی آوریم تا قضای الهی در رسد. این بیخبری ما از قضای الهی خود نوعی رحمت است که ما را به تکاپو و تلاش در راه کمال وا می دارد. سوال100 : چطور می شود ، انسان از یک طرف عاشق خودش باشد چون گفته شده اگر آدمی خودش را دوست نداشته باشد نمیتواند خدا را هم دوست داشته باشد از طرفی آدمی بعد از مرحله طلب مرحله عشق را در پیش دارد که باید خودش را نیست بگیرد و خودش را نبیند . چطور می شود که فرد از یک طرف خودش را دوست داشته باشد از طرفی خودش را نبیند؟ پاسخ: دوست داشتن خود بر دو نوع است یکی جاهلانه و یکی عاقلانه. جاهلانه آن است که شخص خود را تسلیم هواهای نفسانی کند و هر گاه که دلش خواست با دروغ و فریب و نیرنگ با زیر پا گذاشتن حقوق دیگران در انجام وظایف تنبلی کند و خود را به دست عادتهای زیان آور چون سیگار و ...مبتلا کند . چنین انسانی به حقیقت خود را دوست ندارد زیرا هیچکس نمی خواهد او را به دروغ و تجاوز و تنبلی و عادات زشت متهم کند و این اوصاف او را خوش نمی آید و آنها را دوست ندارد پس خود را به حقیقت دوست ندارد. اما دوست داشتن خود به نحو خردمندانه این است که آدمی خود را آراسته به اوصاف و کمالات و فضایل نماید و بکوشد تا در هنر و علم و اخلاق بر دیگران سبقت گیرد. این نوع دوم دوست داشتن در حقیقت بخشی از همان طلب در راه سیر و سلوک راه عاشق است [ دوشنبه 93/4/16 ] [ 10:38 صبح ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
|
|