کد ماوس

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز
فونت زیبا ساز
تیر 93 - سواد آموزان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://savadamuzi.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ
نویسندگان

چهل پیام زندگی از نهج البلاغه

چهل پیام زندگی از نهج البلاغه واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

 

البشاشة حبالة المودة.

خوشرویی دام دوستی است.

 

اذا قدرت علی عدوک فاجعل العفو عنه شکرا للقدرة علیه.

آنگاه که بر دشمنت دست یافتی، بخشیدن او را سپاس دست یافتن بر او ساز.

 

قدر الرجل علی قدر همته.

ارزش آدمی به میزان همت اوست.

 

الظفر بالحزم و الحزم بأجالة الرأی و الرأی بتحصین الأسرار.

پیروزی به دوراندیشی است و دوراندیشی به راز داری.

 

اذا حییت بتحیة فحی بأحسن منها.

چون بر تو درود فرستند، به بهتر از آن پاسخ ده.

 

لا قرین کحسن الخلق.

هیچ همنشینی مانند اخلاق نیکو نیست.

 

اضاعة الفرصة غصة.

از دست دادن فرصت ، موجب اندوه است .

 

ما عال من اقتصد.

آن که میانه روی کرد، تنگدست نشد.

 

تکلموا تعرفوا فأن المرء مخبوء تحت لسانه.

آن که ارزش خود را نداند هلاک گردد.

 

هلک امروء لم یعرف قدره.

آن که ارزش خود را نداند هلاک گردد.

 

التودد نصف العقل.

دوست داشتن نیمی از عقل است.

 

عاتب أخاک بالأحسان الیه واردد شره بالأنعام علیه.

برادرت را با نیکویی به او سرزنش کن و بدی او را با هدیه دادن به اوپاسخ ده.

 

من شاور الرجال شارکها فی عقولها.

آن که با مردم مشورت کرد، خود را در خرد آنان شریک ساخت.

 

من کتم سره کانت الخیرة بیده.

آن که راز خویش را پنهان گذارد، اختیار کار را در دست خود قرار داد.

 

آلة الریاسة سعة الصدر.

فراخ سینگی ابزار سروری و بزرگی است.

 

لا مرحبا بوجوه لا تری الا عند کل سوأة.

خوش مباد چهره هایی که جز در هنگام بدی و زشتی دیده نمی شوند.


اول عوض الحلیم من حلمه ان الناس انصاره علی الجاهل.

نخستین پاداش صبور از صبرش آن است که مردم در برابر نادان یار او گردند.

 

الخلاف یهدم الرأی.

جدل، تدبیر را از بین می برد.

.

فی تقلب الاحوال علم جواهر الرجال.

در دگرگونی اوضاع زمانه، می توان افراد را شناخت.


من کساه الحیاء ثوبه لم یرالناس عیبه.

آن که لباس حیا پوشد، کسی عیب او را نبیند.


بکثرة الصمت تکون الهیبه.

با خاموشی بسیار وقار پدیدار گردد.


من ظن بک خیرا فصدق ظنه.

آن که به تو گمان نیک برد، (با درستکاری )گمان وی را راست دار.


صحة الجسد من قلة الحسد.

حسد چون کم بود، تن سالم بود.

 

احبب حبیبک هونا ما عسی ان یکون بغیضک یوماً ما و ابغض بغیضک هونا ما عسی

ان یکون حبیبک یوما ما.

دوستت را چندان دوست مدار، شاید روزی دشمنت گردد و نسبت به دشمنت چندان

کینه ورزی مکن که شاید روزی دوستت گردد.


لا تصحب المائق، فانه یزین لک فعله و یود ان تکون مثله.

همنشین بی خرد مباش که او کار خود را برای تو آراید و دوست دارد که تو

نیز چون او باشی.

 

سل تفقها و لا تسأل تعنتا.

برای دانستن بپرس نه برای آزار دادن.

 

اتقوا معاصی الله فی الخلوات فأن الشاهد هو الحاکم.

از نافرمانی خداوند حتی در نهان، بپرهیز! زیرا آن که بیننده است، داوری

کننده نیز است.


 

الاستغناء عن العذر اعز من الصدق به.

بی نیاز از عذر بودن ارزشمندتر است تا از روی راستی عذر آوردن.

 

اقل ما یلزمکم الله ان لا تستعینوا بنعمه علی معاصیه.

کمترین حقی که از خداوند بر گردن شماست آن است که از نعمتهایش در راه

انجام گناه یاری نگیرید.

 

اشد الذنوب ما استهان به صاحبه.

سخت ترین گناهان آن بود که گناهکار آن را خوار شمرد.

 

لا تقل ما لا تعلم بل لا تقل کل ما تعلم.

آن چه را که نمی دانی مگو بلکه هرچه را هم که می دانی نگو.

 

لا تجعلن ذرب لسانک علی من انطقک.

با آن کس که تو را سخن گفتن آموخت به تندی سخن مگو.

 

افعلوا الخیر و لا تحقروا منه شیئا.

کار نیک را انجام دهید و چیزی از آن را کوچک مشمارید.

 

ما انقض النوم لعزائم الیوم.

چه بسیار تصمیم های روز که خواب آنها را بر هم زد.

 


ما لابن آدم والفخر، اوله نطفه و آخره جیفه.

پسر آدم را با فخر کردن چه کار که آغازش نطفه و پایانش لاشه است.

 


الغیبة جهد العاجز.

پشت سر دیگران بد گویی کردن، سلاح فرد ناتوان است.

 

ما اکثر العبر و اقل الاعتبار.

چه بسیار است پند و چه اندک است پند گرفتن.

 

من اطاع التوانی ضیع الحقوق.

آن که اسیر سستی شد، حقوق را ضایع کرد.

 

من اطاع الواشی ضیع الصدیق.

آن که از سخن چین پیروی کرد، دوست را از دست داد.


الطامع فی وثاق الذل.

طمعکار گرفتار خواری است..


 

مرصاد / گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان

http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html


[ شنبه 93/4/7 ] [ 12:9 عصر ] [ ra-shariat ] [ نظرات () ]

سخنان زیبا از دکتر علی شریعتی

سخنان زیبا از دکتر علی شریعتی واحد جامعه تبیان زنجان-

دیروز همسایه ام از گرسنگی مرد ، در عزایش گوسفندها سربریدند

 

از خداوند چیزی برایت میخواهم که جز خدا در باور هیچکس نگنجد!

 

در بیکرانه زندگی دو چیز افسونم کرد ، آبی آسمان که می بینم و میدانم نیست و خدایی که نمی بینم و میدانم که هست..

 

روزگاریست که شیطان فریاد می زند: آدم پیدا کنید! سجده خواهم کرد.

 

در دردها دوست را خبر نکردن ، خود نوعی عشق ورزیدن است!

 

گاهی گمان نمیکنی ولی میشود ، گاهی نمی شود که نمی شود! گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست! گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود! گاهی گدای گدایی و بخت یار نیست! گاهی تمام شهر گدای تو می شود!!!

 

ساعتها را بگذارید بخوابند! بیهوده زیستن را نیاز به شمردن نیست.

 

مشکلات انسانهای بزرگ را متعالی می سازد و انسانهای کوچک را متلاشی.

 

خدایا،به من توفیق تلاش در شکست،صبر در نومیدی،رفتن بی همراه،جهاد بی سلاح،کار بی پاداش،فداکاری در سکوت،دین بی دنیا،عظمت بی نام،خدمت بی نان،ایمان بی ریا،خوبی بی نمود،مناعت بی غرور،عشق بی هوس،تنهایی در انبوه جمعیت،و دوست داشتن بی آنکه دوست بداند،روزی کن.

 

بغض بزرگترین نوع اعتراض در برابر آدم هاست اگر بشکنه دیگه اعتراض نیست التماسه.

 

زخمی بر پهلویم هست روزگار نمک می پاشد و من پیچ و تاب میخورم و همه گمان میکنند که من میرقصم.

 

نامم را پدرم انتخاب کرد ، نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم! دیگر بس است ، راهم را خودم انتخاب می کنم.

 

دلی که ازبی کسی تنها است،هرکس رامیتواندتحمل کند.!

 

به دکتر شریعتی گفتند استاد سیگار طول زندگی رو کوتاه میکنه ، دکتر در جواب گفتند من به عرض زندگی فکر میکنم.

 

در دشمنی دورنگی نیست ، کاش دوستانم هم در موقع خود چون دشمنان بی ریا بودند.

 

خیلی اوقات آدم از آن دسته از چیزهای بد دیگران ابراز انزجار می کند که در خودش وجود دارد.


 

گرد آوری: گروه جامعه سایت تبیان زنجان

http://www.tebyan-zn.ir/society.html


[ شنبه 93/4/7 ] [ 12:2 عصر ] [ ra-shariat ] [ نظرات () ]

جملاتی از بزرگان برای زندگی

واحد جامعه تبیان زنجان-

1- آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همه‌ی انسان‌ها برابرند. (مارتین لوتر‌کینگ)

2- بهتر است روی پای خود بمیری تا روی زانو‌هایت زندگی کنی. (رودی)

3- قطعاً خاک و کود لازم است تا گل سرخ بروید. اما گل سرخ نه خاک است و نه کود (پونگ)

4- بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و درانسان چیزی بزرگتر از فکر او. (همیلتون)

5- عمر آنقدر کوتاه است که نمی‌ارزد آدم حقیر و کوچک بماند. (دیزرائیلی)

6- چیزی ساده تر از بزرگی نیست آری ساده بودن همانا بزرگ بودن است. (امرسون)

7- به نتیجه رسیدن امور مهم ، اغلب به انجام یافتن یا نیافتن امری به ظاهر کوچک بستگی دارد. (چاردینی)

8- آنکه خود را به امور کوچک سرگرم می‌کند چه بسا که توانایی کارهای بزرگ را ندارد. (لاروشفوکو)

9- اگر طالب زندگی سالم و بالندگی‌ می باشیم باید به حقیقت عشق بورزیم. (اسکات پک)

10- زندگی بسیار مسحور کننده است فقط باید با عینک مناسبی به آن نگریست. (دوما)

11- دوست داشتن انسان‌ها به معنای دوست داشتن خود به اندازه ی دیگری است. (اسکات پک)

12- عشق یعنی اراده به توسعه خود با دیگری در جهت ارتقای رشد دومی. (اسکات پک)

13- ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده که خود پیموده‌ایم می‌توانیم هدایت کنیم. (اسکات پک)

14- جهان هر کس به اندازه ی وسعت فکر اوست. (محمد حجازی)

15- هنر کلید فهم زندگی است. (اسکار وایله)

16- تغییر دهندگان اثر گذار در جهان کسانی هستند که بر خلاف جریان شنا می‌کنند. (والترنیس)

17- اگر زیبایی را آواز سر دهی ، حتی در تنهایی بیابان ، گوش شنوا خواهی یافت. (خلیل جبران)

18- روند رشد، پیچیده و پر زحمت است و در درازای عمر ادامه دارد. (اسکات پک)

19- در جستجوی نور باش، نور را می‌یابی. (آرنت)

20- برای آنکه کاری امکان‌پذیر گردد دیدگان دیگری لازم است، دیدگانی نو. (یونک)

21- شب آنگاه زیباست که نور را باور داشته باشیم. (دوروستان)

22- آدمی ساخته‌ی افکار خویش است فردا همان خواهد شد که امروز می‌اندیشیده است. (مترلینگ)

23- اگر دریچه های ادراک شسته بودند،انسان همه‌ چیز را همان گونه که هست می‌دید:بی‌انتها. (بلیک)

24- برده یک ارباب دارد اما جاه‌طلب به تعداد افرادی که به او کمک می‌کنند. (بردیر فرانسوی)

25- هیچ وقت به گمان اینکه وقت دارید ننشینید زیرا در عمل خواهید دید که همیشه وقت کم و کوتاه است. (فرانکلین)

26- نباید از خسته بودن خود شرمنده باشی بلکه فقط باید سعی کنی خسته آور نباشی. (هیلزهام)

27- هر قدر به طبیعت نزدیک شوی ، زندگانی شایسته تری را پیدا می‌کنی. (نیما یوشیج)

29- زیبائی در فرا رفتن از روزمره‌گی‌هاست. (ورنر هفته)

30- برای کسی که شگفت‌زده‌ی خود نیست معجزه‌ای وجود ندارد. (اشنباخ)

33- آرامش،زن دل‌انگیزی است که در نزدیکی دانایی منزل دارد. (اپیکارموس)

34- هیچ چیزدر زیر خورشید زیباتر از بودن در زیر خورشید نیست. (باخ‌من)

35- تنها آرامش و سکوت سرچشمه‌ی نیروی لایزال است. (داستایوفسکی)

36- با عشق،زمان فراموش می شود و با زمان هم عشق.

37- علت هر شکستی،عمل کردن بدون فکر است. (الکس‌مکنزی)

38- من تنها یک چیز می‌دانم و آن اینکه هیچ نمی‌دانم. (سقراط)

39- دانستن کافی نیست،باید به دانسته ی خود عمل کنید. (ناپلئون هیل)

40- تپه‌ای وجود ندارد که دارای سراشیبی نباشد! (ضرب‌المثل ولزی)

41- خداوند،روی خطوط کج و معوج، راست و مستقیم می‌نویسد. (برزیلی)

42- تو ارباب سخنانی هستی که نگفته‌ای،ولی حرفهایی که زده‌ای ارباب تو هستند. (ضرب‌المثل تازی)

43- تا زمانیکه امروز مبدل به فردا شود انسان‌ها از سعادتی که در این دم نهفته است غافل خواهند بود. (ضرب‌المثل چینی)

45- اگر می‌بینی کسی به روی تو لبخند نمی‌زند علت را در لبان فرو بسته ی خود جستجو کن. (دیل کارنگی)

46- شیرینی یکبار پیروزی به تلخی صد بار شکست می‌ارزد. (سقراط)

48- ضعیف‌الاراده کسی است که با هر شکستی بینش او نیز عوض شود. (ادگار‌ آلن‌پو)

40- به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستی یک شمع روشن کن. (ضرب‌المثل چینی)

50- برای اینکه بزرگ باشی نخست کوچک باش. (ضرب‌المثل هندی)


گرد آوری: گروه جامعه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/society.html


[ شنبه 93/4/7 ] [ 11:52 صبح ] [ ra-shariat ] [ نظرات () ]

گلچین سخنان پندآموز

واحد جامعه تبیان زنجان-

تبیان زنجان

دلت را از شیشه بساز ولی به سنگها بگو دلم از فولاد است

?♥?

دائم شکر گذار خدا باشیم که: شاید بدترین شرایط زندگی ما، برای دیگران آرزو باشد

?♥?

دوستی مدتش مهم نیست، دوامش مهمه؛ دوری و نزدیکیش مهم نیست، یادش مهمه

?♥?

هر کسی چیزایی رو که شما میگین میشنوه، ولی دوستان به حرفهای شما گوش میدن، اما بهترین دوستان حرفایی رو که شما نمیگین میشنون

?♥?

صاحب اراده، فقط پیش مرگ زانو میزند و آن هم در تمام عمر، بیش از یک مرتبه نیست

?♥?

اینکه ما گمان میکنیم بعضی چیزها محال است، بیشتر برای آن است که برای خود عذری آورده باشیم

?♥?

میان بیگانگی و یگانگی هزار خانه است، آنکس که غریب نیست شاید که دوست نباشد

?♥?

به ندرت به آنچه که داریم می اندیشیم، در حالی که پیوسته در اندیشه چیزهایی هستیم که نداریم

?♥?

مردی نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد، دکتر گفت: به فلان سیرک برو، آنجا دلقکی هست انقدر می خنداندت تا غمت یادت برود، مرد لبخند تلخی زد و گفت: من همان دلقکم!

?♥?

اشتباهات انسان در ابتدا رهگذرند، سپس میهمان میشوند و بعد صاحبخانه!

?♥?

ما همواره کارهای احمقانه ی را که انجام داده ایم به نام تجربه به رخ دیگران میکشیم

?♥?

فقط با دوست میتوان قهر کرد، غریبه ها ناز ما را نمیکشند

?♥?

تجربیات یک انسان شکست خورده با ارزش تر از موفقیت های یک انسان بی تجربه است

?♥?

خطاها همیشه در همسایگی حقیقت زندگی میکنند، به همین دلیل فریبمان میدهند

?♥?

قطعا خاک و کود نیاز است تا گل سرخ بروید، اما گل سرخ نه خاک است و نه کود!!!

?♥?

برگ در انتهای زوال میافتد و میوه در انتهای کمال، بنگر که چگونه میافتی چون برگی زرد یا سیبی سرخ

?♥?

مردم اشتباهات زندگی خود را روی هم میریزند و از آنها غولی بوجود میآورند که نامش تقدیر است! جالبه

?♥?

همیشه پس از گریه های عمیق، روح ها لبخند میزنند، درست همچون رنگین کمان، که لبخند آسمان پس از باران است

?♥?

بگو ای دل در این فردا چه داری، چه میخواهی که در این صحرا بکاری، چه فرقی داشت امروز، دیروز ، که یک عمر است فردا میشماری؟


گرد آوری: گروه جامعه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/society.html


[ شنبه 93/4/7 ] [ 11:51 صبح ] [ ra-shariat ] [ نظرات () ]

جمله انرژی زا از بزرگان و اندیشمندان

جمله انرژی زا از بزرگان و اندیشمندان واحد جامعه تبیان زنجان-

 قابلیت انعطاف داشته باشید . تنها همین یک خصوصیت که بتوانید شیوه کار خود را تغییر دهید موفقیت شما را تضمین می کند . ( رابینز )

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب ترا لمس کند .( مارکز )

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 عشق یگانه منبع نیرو و قدرت شماست .( دی آنجلیس )

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 قانون احتمالات یادت نره ، بلاخره یک نفر خواهد گفت بله .( رابینز )

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 اگر فکر می کنید که موفق می شوید یا شکست می خورید،در هر دو صورت درست فکر کرده اید.( رابینز )

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 وقتی انسان آرامش را در خود نیابد ، جستجوی آن در جای دیگر کار بیهوده ای است. (لارو شفوکو)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 با مرگ هر دوست ... جزیی از وجود من نیز دفن میشود ... ولی سهم آنان در خوشیها و لذتهایم ، مرا وا میدارد تا در این دنیای فانی باقی بمانم . (هلن کلر)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

فقط کارهای جسورانه به حساب می آیند .(اسکاول شین)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 زندگی گره ای نیست که در جست و جوی گشودن آن باشیم. زندگی واقیتی است که باید آن را تجربه کرد . (سورن کی یر کگارد)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 پرهیزگار باش که هرگز هیچ پرهیزگاری از درستی نمی میرد . (غزالی طوسی)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 بدگمانی میان افکار انسان مانند خفاش در میان پرندگان است که همیشه در سپیده‌دم یا هنگام غروب که نور و ظلمت بهم آمیخته است بال‌فشانی می‌کند . (فرانسیس بیکن)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 روح و روان و دل جهان روشن است و زمین را بی دریغ روشن می سازد خورشید از خاور برخاسته بسوی باختر که مسیری درست و بی نظیر است ای آنکه همچون آفتاب لبریز از نور و خردی تو را چه شده است که بر من نمی تابی ؟!! . (فردوسی خردمند)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

انسان ها به نسبت هر ظرفیتی که برای کسب تجربه دارند عاقلند نه به نسبت تجاربی که اندوخته اند . (برنارد شاو)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 انسان ها مانند خطوط انگشتان هیچ کدام به هم شبیه نیستند. (ادیسون)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مردآن است که هر بار او را بیازمایند زودجوش بی غش تر از پیش ار بوته ی آزمون بیرون آید . (رومن رولان)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مرد اصیل اگر ذلیل بشود رذیل نمی شود . (رومن رولان)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مردان بزرگ همچون کوه اند که هر چه از آن ها دورتر می شویم عظمت آن ها بیشتر آشکار می گردد . (لرد جوی)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مردان بلند نام و با افتخار هرگز نمی میرند زیرا که گوهرشان قلوب نسل های آینده است . (توسیدید)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مردان شجاع فرصت می آفرینند ترسوها و ضعفا منتظر فرصت می نشینند . (گوته)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 وقتی انسان آنقدر ثروتمند شد که بتواند هر چه دلش می خواهد بخرد ، می بیند معده اش بیمار است و همه چیز را هضم نمی کند . (شاتو بریان)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 برتری همیشه منفور بوده است ، و هنگامیکه برتر از همه ای بیشتر منفوری . (گراسیان)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

جهت الهی شما ، دریایی است پهناور و بی ساحل . ذات الهی شما از ازل پاکیزه بوده است و تا ابد نیز خالص و پاک خواهد ماند. (جبران خلیل جبران)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 محبت نیرومندترین جادوها است. (گولاس)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 مهم نیست کجا متولّد شدم و چگونه و کجا زندگی کرده ام. مهم این است که در آنجا که بوده ام چگونه رفتاری داشته ام . (جوجیا اوکیف)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 توانگر کسی است که به آنچه خداوند توانا نصیبش کرده خرسند باشد . زیرا شوریده بخت تر و پراکنده خاطرتر از آزمند کسی نیست . (بزرگمهر)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 باید زیاد مطالعه کنید تا بدانید که هیچ نمی دانید. (مونت کیو)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 هرگز مردی ولو بسیار نادان را ندیدم که از وی چیزی نتوانسته ام بیاموزم . (گالیله)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

پرحرف را که دشمن راستی و خصم روان پاک است هرگز نپذیر . (بزرگمهر)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 


گرد آوری: گروه جامعه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/society.html


[ شنبه 93/4/7 ] [ 11:48 صبح ] [ ra-shariat ] [ نظرات () ]

هرچه کردم، همه از دولت قرآن کردم

هرچه کردم، همه از دولت قرآن کردم واحد مشاهیرو بزرگان تبیان زنجان-

خانم الهی قمشه ای متولد 1316 هجری شمسی ـ متخلص به آتش ـ را می توان یکی از کسانی شمرد که در شناخت مولوی، تلاش و مطالعه قابل توجهی داشته است و حاصل مطالعات و نیز تلاش در شناخت ادبیات عرفانی را در جلسات در معرض استفاده و داوری علاقه مندان گذاشته است. وی که از سن 5 سالگی در خدمت پدر حکیم و فرزانه خود مرحوم آیت اللّه الهی قمشه ای بوده، پیش از آنکه حرف زدن را کاملاً بیاموزد، به شعر و ادب علاقه مند شده و پیش از صحبت کردن شعر می خوانده است. ایشان در هفت سالگی با مثنوی الاطفال آشنا شده و در این راه علاوه بر محضر پدر از محضر اساتیدی چون «جلال همایی»، «شهابی»، «صدرالدین محلاتی»، «دکتر شفق» و «علامه جعفری» بهره برده و اکنون سالهاست که با تحقیق و تفحص در مثنوی مولوی به تحلیل و تفسیر اشعار مثنوی و تطبیق آن با موضوعات قرآن کریم می پردازد و حدود 6000 بیت از ابیات مثنوی را در سینه سپرده و حفظ است، و این افزون بر طبع شعری و ذوق ادبی است که خود ایشان دارد.

سرکار خانم مهدیه الهی قمشه ای را در خانه اش که حاکی از ذوق ادبی و علاقه مندی به ادبیات عرفانی و معارف قرآنی است ملاقات کردیم. استقبال گرم خانم الهی و آراستگی خانه ایشان با اشعار نغز و خط خوش، فرصتی بود که وی سخنان خود را چنین آغاز کند:

گفتم شبی ای نگار جان پرور من

ای سایه دولتت همه بر سر من

زان باده که داده ای به خاصان درت

یک جرعه شبی بریز در ساغر من

پدرم، مرحوم حکیم «الهی قمشه ای» بود. نیاکانشان از سادات بحرین بودند و خود می گوید: «نیاکان بودم از سادات بحرین»

آنان در زمان نادر به شهر کوچک قمشه (شهرضای سابق) کوچ کرده و در آنجا رحل اقامت افکنده بودند. نیای بزرگ ایشان حاجی ملک و نیایشان عبدالحمید در تاکستانهای این شهر حکمت خیز، آب و ملک و سود و سودایی داشتند، اما زنّار خدمت به میان بسته بودند و در آبادانی شهر از بنای مسجد و مدرسه و حفر قنات و ... هیچ فروگذار نمی کردند. ایشان در باره پدر خویش می فرماید:

پدر دانشوری بد بوالحسن نام

چو شیخ خارقان جانش منور

پدر و مادر ایشان در چهارده سالگیِ پدرم، در مشهد و شهرضا جان سپردند و ایشان برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت، ولی در آنجا زیاد نماند:

از آنجا آمدم باری سپاهان

نکوشهری است لیک ای خامه بگذر

و از آنجا به شهر مقدس مشهد می روند و در خدمت آقابزرگ خراسانی و ادیب نیشابوری، ادبیات عرب و عجم می خوانند و از آقاحسین فقیه و حکیم بُرسی نیز کسب فیض می کنند و پس از سالها به تهران می آیند. مرحوم الهی قمشه ای پس از شهادت مرحوم سیدحسن مدرس، به جای ایشان در مدرسه سپهسالار سابق ـ شهید مطهری فعلی ـ به تدریس فلسفه و الهیات می پردازند و حدود هفت سال از عمر خویش را صرف ترجمه قرآن کریم می کنند. همچنین ایشان بیش از چهل سال در خدمت دانشگاه تهران و تربیت دانشجو بودند.

از مرحوم الهی قمشه ای یازده جلد کتاب در عرفان، فلسفه و ادب، در قالب نظم و نثر باقی مانده است.

مرحوم الهی قمشه ای در شامگاه 24 اردیبهشت سال 1352 در سن 74 سالگی در حالی که قلم در دست داشت و آخرین پیرایش را در ترجمه خود از قرآن انجام می داد، دیده از جهان فرو بست.

مادرم که اکنون 85 ساله هستند، در دبیرستانهای فرانسویان درس خوانده و فعالیتهای ادبی وی نیز کمابیش برقرار بوده، از ایشان کتاب خوشه ها باقی مانده است.

برادرم نظام الدین الهی قمشه ای که استاد فلسفه و همدوره با حاج آقا مصطفی خمینی بود، در سال 1376 فوت نمود و در زمان فوتش رییس کتابخانه دانشگاه تهران بود.

برادر دیگرم دکتر حسین الهی قمشه ای است که پدر درباره ایشان فرمود:

همه جانند و باشد جان شیرین

حسین آقا طفل عشق نازپرور

دکتر حسین الهی قمشه ای از دوران کودکی با استعداد شگرف در خدمت پدر بود و در شبهای جمعه که مرحوم پدر تفسیر قرآن می گفتند؛ ایشان با سن کم، ضمن پذیرایی از دوستان برای آموختن و بهره گرفتن از محضر پدر سراپا گوش بودند، تا حدی که اگر شب جمعه ای حسین حضور نداشت، پدر می فرمود: امشب ضبط صوت ما نیست و من شوقی برای گفتن ندارم. گاهی که حسین شبها دیر می آمد، پدر می فرمود: غذا را نکشید. تا حسین نیاید غذا نمی خورم.

پیوندی بسیار عمیق بین پدر با این فرزند بود، تا آنجا که من شاهد بودم برادرم عمرشان را به دقایق تقسیم کرده بود و از هر دقیقه ای برای آموختن بهره می گرفت.

ایشان در دوران دانشگاه همواره دانشجویی ممتاز و موفق بود و در جمع خانواده نیز از نظر حُسن اخلاق و رفتار پرمهر محبوب ترین فرد بود.

حسین محی الدین الهی قمشه ای در سال 1318 در تهران به دنیا آمد و پس از طی تحصیلات ابتدایی و عالی در سال 1343 به دریافت دکترای معارف اسلامی در رشته معقول از دانشگاه تهران نایل آمد. دروس حوزوی را نیز نزد پدر فرا گرفت و از سال 1345 به تحقیق و تألیف و تدریس در دانشگاه تهران و سایر مراکز آموزش عالی کشور اشتغال یافت.

آثار دکتر حسین الهی عبارتند از هفت شهر عشق، در معرفی عطار، با گزیده منطق الطیر؛ فیه ما فیه؛ گلشن راز شیخ محمود شبستری (تصحیح، پیشگفتار و توضیحات)؛ ترجمه غزلیات شکسپیر؛ کتابی به نام مقالات و همچنین مقالات زیادی در مطبوعات کشور که منتشر شده است و این اواخر نیز مجموعه سخنرانیهای ایشان از تلویزیون پخش می شود که اکثر علاقه مندان از آن استفاده می کنند.

سه خواهرم نیز هر یک به کاری مشغول هستند: یکی در کشور کانادا جزء مشاوران موفق است؛ دیگری استاد درس روانشناسی در دانشگاه رودهن و خواهر سومم دبیر ادبیات در ناحیه دو کرج است، لیکن در بین ما چهار خواهر طبع شعرگویی تا این حد فقط در من وجود دارد و من بیشتر از سه خواهر دیگرم وارد شعر و ادب شده ام.

خانم الهی! می شود گفت شما علاقه خاصی به دیوان حافظ و مثنوی دارید. لطفا در مورد حافظ و مولانا برایمان بگویید.

ـ مثنوی مولانا تجلی قرآن است و ما تمام ظرایف دلبری شاعران را در کلام قرآن می بینیم.

مثنوی یا شاهنامه پیش تو

همچو قرآن است از جهل عدو

ما همه خاکیم و احمد کیمیاست

گرچه می ماند به ما او کی ز ماست

و یا می خوانیم:

مثنویِ معنویِ مولوی

هست قرآن در زبان پهلوی

«حافظ» عصاره اندیشه مولاناست و وقتی که مولانا را بشناسیم، می توانیم حافظ را هم بشناسیم. شعر حافظ زبان گویای جامعه ایرانی است و دیوان حافظ مجموعه ای از شعر خوب فارسی است. حافظ کُد ادب فارسی است:

گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن

شیخ صنعان خرقه رهنِ خانه خمار داشت

دیوان حافظ شامل مجموعه لطایف قرآنی، ادب، فصاحت، بلاغت، استعاره و کنایه است:

چون جمع شد معانی

گوی بیان توان زد

حافظ یک شاعر آسمانی بوده است.

 پس حس شعرگویی رابطه مستقیم با عرفان و قرآن دارد؟

ـ اصلاً زیربنای ادبیات ما قرآن است و تا با قرآن آشنایی نداشته باشیم، ادبیات را نمی فهمیم. آن قدر در قرآن زیبایی و طراوت و جمال به کار رفته که تا وقتی آنها را نخوانده ای و درک نکرده ای، نمی توانی از ادبیات و شعر

حرف بزنی. مولانا و حافظ نیز ارتباط نزدیکی با قرآن داشته اند و همان طور که همه می دانند حافظ از آن رو حافظ شد که قرآن را حفظ بود.

و من نیز هر چه کردم، همه از دولت قرآن کردم.

من در آن بخشی که مرتبط با کارم است، آشنایی خوبی با قرآن دارم. ما تجلی قرآن را در ادبیات به صورت مستقیم، تمثیل، داستان و یا اشاره کوتاه می بینیم.

آشنایی با قرآن و آیات الهی موجب بینایی و تلطیف روح و ذوق هنری می شود و شعر و سخنی که از قرآن و لطایف آن بی بهره باشد، کلماتی است بی جان و بی معنا.

حافظ فرمود:

دلنشین شد سخنم تا تو قبولش کردی

آری، آری سخن عشق نشانی دارد

آیات الهی هر کدام منشأ هزاران الهام و ذوق هنری است و هیچ شاعری نیست که بدون بهره بردن از این گنجینه فیاض کلام دلنشینی عرضه کند، زیرا نه تنها الهامات مفاهیم معنوی آن به قرآن بستگی دارد، بلکه از نظر زیبایی و فصاحت و بلاغت کلام و ظرایف و لطایف لفظی هم از این کتاب الهی بهره می گیریم. رسالت همه شاعران بزرگ این است که آن آب حیات و مائده آسمانی (قرآن) را گرفته و با ذوق هنری خود آمیخته و بر عاشقان عرضه کنند. به مصداق این سخن است شعری که در ستایش از پروین اعتصامی و شعر او سروده ام:

پروین گهر تاج درخشان ادب

در کشور دل شمع فروزان ادب

از «اُدع الی سبیل ربک» همه عمر

بنهاده طعام وحی بر خوان ادب

عرفان نیز درس عشق و خودشناسی و بازگشت به فطرت سالم است و برای رسیدن به این دو، گفته اند که اولین قدم صیقلی کردن آینه وجود است که مولانا از زبان پیامبر اکرم(ص) به حضرت علی(ع) می فرماید:

گفت پیغمبر به مولایم علی

صیقلی کن، صیقلی کن، صیقلی

گر تن خاکی غلیظ و تیره است

صیقلی کن زان که صیقل گیره است

صیقلی کردن، یعنی پاک کردن آینه از زنگار حسادتها، دشمنیها، کینه توزیها و تیرگیها. دکارت می گفت: «اگر می خواهی آب زلال معرفت و عرفان در جوی وجود تو جاری گردد، اول آن را لایروبی کن و پاک و پاکیزه گردان تا بتوانی از آب زلال صفا و معرفت برخوردار شوی.»

مولانا در جای دیگر می گوید:

آنیت دانی چرا غماز نیست

زان که زنگار از رخش ممتاز نیست

رو تو زنگار از رخ او پاک کن

بعد از آن نور را ادراک کن

عرفان از خودخواهی به دیگرخواهی رسیدن است و عشق ورزیدن به عالم هستی. سعدی می گوید:

به جهان خُرم از آنم که جهان خرم از اوست

عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

باز مولانا می گوید:

گر تو باشی خوش به کام دوستان

این جهان بنمایدت چون گلستان

پس حقیقت عرفان از خود رهیدن است، که حافظ می گوید:

تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

 تأثیر ادبیات و شعر در میان جوانان را چگونه می بینید؟

ـ ارائه سخن حافظ، مولانا، فردوسی، و ... باعث می شود که جوانها بیدار شوند. شعر آنها افسردگی را از بین می برد و آرامش روحی و روانی را جایگزین می کند. من هر وقت سراغ مثنوی می روم، یادم می افتد: «گفت مثنوی که

صیقل ارواح شد.» و این احساس در همه انسانها هست. شعر روح جوان را صیقل می دهد؛ شفاف می کند و در این بیان مطمئنا رسانه های گروهی به خصوص تلویزیون نقش بسیار مهمی داشته و دارند. در زمینه برنامه های شعرخوانی، مشاعره، انجمنهای ادبی هر چه کار بشود، کم است و یک نمونه بارز آن سخنرانیهای برادرم است که از کودک ده ساله تا پیرمرد هفتاد ساله جذب آن می شوند:

دلنشین شد سخنم تا تو قبولش داری

آری، آری سخن عشق نشانی دارد

 شما جایگاه زن را در اشعار شعرا چگونه می بینید؟

ـ در شعر، مرد به طور کلی تجلی عاشق است، مثل بلبل و گل تجلی معشوق است، و معشوق در این عالم زن است و معشوق را با زن مقایسه می کنند: بالابلند، عشوه گر و نقش باز. من جنبه معشوقی و جمال و زیبایی را در ادبیات به زبان شعر می بینیم:

عطار آن زلیخا از سپندان تا به عود

نام جمله چیز، یوسف کرده بود

گر بگفتیم موم ز آتش نرم شد

این بُدی کان یار با ما گرم شد

ور بگفتیم چه همایون است بخت

ور بگفتی که برافشانید رخت

صدهزاران نام اگر بر هم زدی

قصد او و خواه او یوسف بُدی

 تفأل زدن بر دیوان حافظ ازد دیرباز در میان مردم موسوم بوده است. شما چه نظری در این باره دارید؟

ـ حافظ آیینه است. همه خواستهای ما ایرانیها در کلام حافظ متجلی است و موقع برقراری ارتباط، حافظ آیینه تمام نمای فارسی است و اگر ما پیام فال را در همه ادبیات نگیریم، در یک بیت به طور یقین می گیریم.

کمی هم از دیوان شعرتان بگویید چند سال روی آن کار کردید؟

ـ ابتدا باید بگویم که شعر کاری ارادی نیست، بلکه هنری است که باید الهام شود. گاهی شعری را احساس می کنم که گفته ام، ولی شش ماه طول می کشد تا آن را بنویسم و این دیوان حاصل 45 سال از زندگی من است و در واقع زبان حالم. علاوه بر این کتابی که خلاصه دیوان پدرم است، به همراه خاطراتم زیر چاپ است. کتاب دیگری در دست دارم به نام نغمه حسینی با عنوان وادی عشق که زندگی حضرت اباعبداللّه الحسین(ع) است. همچنین کتاب پدرم را که در وصف مخزن الاسرار گفته اند، من با وزن مثنوی برگردانده ام که زیر چاپ است.

 لطفا در مورد کتاب نغمه حسینی بیشتر توضیح دهید.

ـ پدرم همیشه می خواست فرصتی فراهم شود تا وزن «نغمه حسینی» را تغییر دهد و آن را به وزن مثنوی برگرداند و عقیده داشت که این وزن زیباتر و کاربردی تر است، اما این فرصت متأسفانه برای ایشان فراهم نشد. یعنی تا آنجا که می دانم، این کار عشق و حوصله زیادی طلب می کرد. خدا را شکر که توانستم این مهم را به پایان ببرم. من بیش از هر چیز به اجر و تأثیر معنوی این کتاب دلبسته ام.

خانم مهدیه الهی قمشه ای سخنان خود را با این دوبیتی به پایان برد:

گفتم هنگام سحر چه یاد روی تو کنم

با هر سر مویم آرزوی تو کنم

هر صبح که سر ز خواب خوش بردارم

با دل همه لحظه آرزوی تو کنم

 شعر زیبایی از خانم الهی قمشه ای در وصف بانو امین:

آمد بهار و فصل گل افشانی

ساقی بیار باده روحانی

زان آب آتشین که فرو شوید

از جان و دل کدورت ظلمانی

زان آب آتشین که از آن برقی

در طور دید، موسی عمرانی

زان باده ای که اهل صفا نوشند

ظاهر به ماهِ روزه، نه پنهانی

آن کیمیای اهل سعادت را

از جام روی دوست کنی ارزانی

در فصل گل ستایش و تجلی ست

از آن بزرگ بانوی ایرانی

آن بانوی یگانه دین پرور

استاد علم و دانش قرآنی

گویی ز بامداد اَلست آمد

توفیق او به خدمت انسانی

عمری حدیث زلف پریشان گفت

تا خلق وا رهد ز پریشانی

بانوی اصفهانی صاحب دل

می داد درس حکمت ایمانی

بر عاشقان دانش و دین می گفت

تفسیری از صحیفه سبحانی

کز آفتاب دانش و دانایی

نوری گرفت جوهر سلطانی

پروانگان شمع شب افروزش

صدها رجال و عالم ربانی

او در میان مجمع مشتاقان

همچون نگین دست سلیمانی

از محضر یگانه، دین ارباب

آموخت بس لطایف عرفانی

بانویی از ثُلاله زینب بود

در روزگار خود به سخنرانی

گسترد خوان علم و صلایی زد

ما را بر این ضیافت و مهمانی

ای اصفهان که شهره آفاقی

چون گوهری به تارک سلطانی

هم مهد اهل دانش و دانایی

هم در هنر چو شمع فروزانی

خورشید آسمان هنر با فخر

بر سکه تو کرده زرافشانی

ای شهر پرطراوت و حکمت خیز

چون سرمه ای به دیده ایرانی

سردفتری در آیت زیبایی

سرچشمه ای ز چشمه حیوانی

ساقی بیار بار دگر جامی

تا بنگری به دیده پنهانی

هر ذره ای ز عالم هستی را

در کار خویش عالی و چه دانی

«آتش» به وصف مردم صاحب دل

بلبل به شاخ گل به غزلخوانی


[ شنبه 93/4/7 ] [ 11:42 صبح ] [ ra-shariat ] [ نظرات () ]

تبیان زنجان

یک روز رسد غمی به اندازه ی کوه/یک روز رسد نشاط اندازه ی دشت

افسانه ی زندگی چنین است عزیز/در سایه ی کوه باید از دشت گذشت

 

بدبختی ما این حسن را دارد که دوستان واقعی را به ما میشناساند

 

دوست آن است که شما را قادر سازد، در هنگام روز، ستارگان را ببینید

 

اگر قادر نیستی خود را بالا ببری، همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه ای را بالا ببری

 

ریشه ها به عمق می روند که درخت ها سر به آسمان می سایند

 

مواظب باش فکر فردا، امروزت را خراب نکند

 

بزرگترین اشتباهی که انسان مرتکب مبشود این است که دائم از اشتباه کردن بترسد

 

بازنده در هر جوابی مشکلی را میبینید ولی برنده در هر مشکل جوابی را

 

خردمند به کار خویش تکیه میکند و نادان به آرزوی خویش

 

دروغ مانند برف است هر چه آن را بغلتانید بزرگتر می شود

 

برای جبران اشتباهات، به دوستانت همان قدر زمان بده که برای خودت فرصت قائل می شوی

 

اگر میخواهی محال ترین اتفاق دنیا در زندگی ات رخ بدهد، باور محال بودنش را عوض کن

 

وقتی خدا بهت میگه: "باشه"، چیزی رو که میخواهی بهت میده، وقتی میگه "صبر کن"، چیز بهتری بهت میده و وقتی میگه "نه" داره بهترین را برات آماده میکنه!

 

میگن خدا ابر رو گریه میاندازه تا گل بخنده! پس هر وقت گریه کردی ناراحت نشو، چون یکی داره میخنده

 

برای یک مرد چیزی کشنده تر از آن نیست که برای شکست های زندگی اش مقصری جز خودش پیدا نکند

 

میزان هوش انسان به جوابهایی که میدهد معلوم میشود و میزان خردمندی اش از سوال هایی که میکند

 

موفقیت چیزی نیست که دیگران از تو انتظار دارند،موفقیت چیزی است که تو به آن می اندیشی

 

آرامش در طوفان.سلاح عاقلان است

 

به جای اینکه به تاریکی دشنام بدهیم بهتر است شمعی بیفروزیم

 

موفق کسی است که با اجرهایی که به سمتش پرتاب میشود بنایی محکم بسازد

 

روز را با خنده شروع کن تا زندگی با خنده در دستانت شکوفا شود

 

پایان دادن به گفتگوهای درون یعنی رسیدن به آرامش

 

اگر به دنبال دوست بی عیب بگردیم هیچ وقت دوستی نخواهیم داشت

 

همیشه از خودت به خوبی یاد کن و زندگی را آن طور که دلخواهت هست تصور کن

 

تفاوت عمق اقیانوس و برکه از بزرگی ماهیهای که بیرون می آیند مشخص میشود

 

فقط کسی طعم دلتنگی را میفهمد که طعم وابستگی را چشیده باشد

 

عشق آن نیست که دو نفر به هم نگاه کنند عشق ان است که هر دو به یک سو بنگرند

 

دلهای بزرگ و احساس های بلند عشق های زیبا و با شکوه می افرینند

 

در سراسر جاده زندگی،توقف ممنوع

 

همواره به یاد داشته باش،موفقیت یک نقطه نیست بلکه جریانی است پیوسته

 

99 درصد نگرانیهای ما مربوط به مسائلی است که هرگز اتفاق نمی افتند،پس شاد باش

 

مالکیت آسمان را به نام کسانی نوشته اند که به زمین دل نبسته اند

 

افکار بزرگ داشته باش،اما از شادیهای کوچک لذت ببر


گرد آوری: گروه جامعه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/society.html


[ شنبه 93/4/7 ] [ 11:39 صبح ] [ ra-shariat ] [ نظرات () ]

شما رهبر ارکستر سمفونیک افکار و احساسات خویشید. نباید گامهای خود را با صدای طبل و شیپور دیگران هماهنگ کنید. گوش به نوای درون خود بسپارید. نواهایی که از درونتان بر میخیزد را هدایت کنید. الهی قمشه ای

ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت می رویم. ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر بر آورده ایم. الهی قمشه ای

تنها مانع موجود بر سر شادمانی و نشاط، اعتقاد شما به وجود مانع بر این راه است. به همین دلیل راه را اشتباه می روید و گرفتار مشکل می شوید. الهی قمشه ای

وقتی یک دانه ی گیاه میکاری، هزاران هزار دانه میشود، همه اش برای تو.وقتی یک گل به کسی میدهی، هزاران هزار گل از دیگران میگیری؟ می دانی عزیز ، تو روی گنج داری زندگی میکنی و امیدوارم این را بدانی. الهی قمشه ای

سلیمان باش و دستور بده. به خشمت بگو : برو اونطرف وایسا. برو و بر سر تکبرم خالی شو. به قهرت بگو: شما بفرمایید و بین من و جناب دروغ قهر برقرار کنید. به دیو درونت قاطعانه بگو: نه،من غلام  تو نیستم. تو غلام منی. مانند سلیمان مُـلک وجودت را فرمانروایی کن. الهی قمشه ای

خیلی خوب است که انسان زیباییها وخوبیهاراستایش کندوخوبیهای مردم رابیان کند آنوقت اگراین ستایش برای خودحق باشد برمی گردد به حق ولی اگراین ستایش رابرای این کردکه به یک چیز دنی وحقیری برسد آنوقت این ستایش مانع میشود بین انسان وحق ونشانه دلبستگی به این دنیا است. الهی قمشه ای

مشکل فرصتیست تا چیزی مسی در وجودت را به طلای ناب تبدیل کنی . الهی قمشه ای

کسی که بینایی را خلق کرده است، یقینا بیناست . یک کور نمی تواند بینایی را خلق کند. پس او تو را می بیند. از او کمک بخواه الهی قمشه ای

انسانها معمولا ما را تشویق می کنند که به بهای از دست دادن کنجکاوی، احتیاط را بر گزینیم و به قیمت از دست دادن ماجراجویی ، به امنیت متوسل شویم، از مجهولات بپرهیزیم و پا به وادی ناشناخته ها نگذاریم.

ولی به این حقیقت توجه کنیم که زندگی که در آن لذت کشف کردن نباشد، حتما طعمی امتحان شده دارد و تکراریست...بروید و عالمهای ناشناخته را در وادی علم، هنر و موسیقی کشف کنید و لذت ببرید . الهی قمشه ای

هیچ دعائی بالاترازاین نیست که خدا ما را از خودش دور نکندوهیچ دردی هم بالاترازدردهجران نیست .الهی قمشه ای

اگر می گویند ذکر کنید ، منظور این نیست که یک تسبیح دستمون بگیریم و بگوییم: یا الله ، یا رحمان ، یا رحیم و ... ،اسم ببریم! اینها ذکر نیست. ذکر اینست که او در کل زندگی ما حضور داشته باشه.

اگر یک اسم خدا جمیل است، پس باید در معماریمان باشد، توی رفتارهایمان باشد، تو لباسمون باشد تو ظاهر و باطنمون باید باشد، تو صحبت کردنمون باید باشد. کو جمیل!؟ که تو می گویی من ذاکرم! هر کس ذاکر نباشد به اسماء الله زندگیش سخت می شود، معیشتش تنگ می شود . الهی قمشه ای

در زندگی مهم این نیست که به ایده آل زندگی تان برسید بلکه مهم این است که در مسیر رسیدن به ایده آل زندگی تان حرکت کنید . الهی قمشه ای

 احوال پرسی های ما بصورت تعارف درآمده و سریع تمام می شود ولی وقتی می گوییم حال تو چطوره؟ یعنی واقعاً دلم می خواهد بدانم و می خواهم بیایم در زندگی تو و بدانم چه نیازی داری؟ ما اگر واقعا حال هم را بپرسیم خیلی ازمشکلات حل می شود. الهی قمشه ای

آدم فقط وقتی گول می خورد که صاف نیست وگرنه نمی شودکه انسان فرق دروغ با راست رانفهمد چون دروغ خیلی طعم و بو و مزه اش با راست فرق می کند

بوی کبر و بوی حرص و بوی آز درسخن گفتن بیاید چون پیاز ،آنچان که اگر شامه ظاهری ماسالم باشد بوی پیاز را می توانیم تشخیص دهیم

اگرشامه باطنی ما هم سالم باشدمی توانیم تشخیص دهیم و می توانیم اطلاعات رابگیریم . الهی قمشه ای

منبع:جملات زیبا


گرد آوری: گروه جامعه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/society.html


[ شنبه 93/4/7 ] [ 11:23 صبح ] [ ra-shariat ] [ نظرات () ]

اگر می خواهید وزن کم کنید این 7 کار را انجام ندهید

 

از بین بردن چند کیلو اضافه وزنی که بعد از تعطیلات، بعد از بارداری یا بعد از دوران افسردگی‌تان بدست آورده‌اید، کار خیلی سختی است. حتی بعضی‌ها به چاق شدن بیشتر تمایل دارند، چرا که سوخت و ساز بدنشان کندتر از بقیه است. برای اینکه بتوانید وزنتان را کم کنید، بدون اینکه نا امید شوید باید کارهای زیادی را انجام دهید. چیزی که باید درباره‌ی کاهش وزن بدانید، این است که کاهش وزن یک فرایند تدریجی است و زمان بر است. در حقیقت کاهش وزن با سرعت زیاد، فقط باعث خواهد شد ضعیف و بیمار شوید! اگر تصمیم دارید که وزن کم کنید، در این راهنما کارهایی را که نباید انجام دهید، خواهید خواند.

1 - رژیم‌های دیوانه وار نگیرید
برنامه‌های غذایی خیلی زیادی وجود دارند که ادعا می‌کنند با رعایت آن‌ها بسرعت وزنتان کم می‌شود. در این رژیم‌ها غرق نشوید! رژیم غذایی را انتخاب کنید که همسو و مطابق بدن و سبک زندگی‌تان است. رژیم‌های غذایی در مورد همه یکسان جواب نمی‌دهد، پس اگر مشاهده کردید که رژیمی روی دوستتان بخوبی کار کرده، می‌توانید از آن رژیم بهره ببرید، اما باید با توجه به نیازهای خودتان، اصلاحش کنید.

2 - مثل یو یو رژیم نگیرید
خیلی‌ها مثل یو یو رژیم می‌گیرند. این کار می‌تواند فوق‌العاده خطرناک باشد و به سلامت بدنتان آسیب برساند. به یک رژیم غذایی بچسبید و همین که به هدفتان رسیدید، حواستان را جمع کنید تا دوباره به پرخوری نیفتید! (آیا شما هم رژیم یو یو می‌گیرید؟)

3 - بیش از اندازه ورزش نکنید
شاید پیش خودتان فکر کنید که اگر چند ساعتی به هر جلسه‌ی تمرینی‌تان در روز یا هفته اضافه کنید، قطعاً سریع‌تر وزنتان کم می‌شود. اما حقیقت این است که بدن شما هم به کالُری احتیاج دارد و وقتی که شما هرچه انرژی داشتید را صرف ورزشتان کردید، احساس خستگی و کوفتگی به شما دست خواهد داد.
حتی ممکن است با ورزش بیش از اندازه، به عضلات و بدنتان صدمه هم بزنید!

4 - قرص‌های کاهش وزن نخورید
قرص‌های لاغری یا چربی‌سوز کلی مواد شیمیایی به بدن شما وارد می‌کنند. بدن شما ممکن است توسط این مواد، آسیب‌هایی جبران ناپذیر ببیند. جدای از اینکه مصرف چنین قرص‌هایی در شرایط بد می‌تواند کشنده باشد، قطعاً پی خواهید برد که پوستتان خراب شده، سیستم گوارشتان بهم ریخته و دیگر اتفاقات این چنینی.

5 - به سراغ عمل‌های جراحی نروید
جراحی‌هایی همچون لیپوساکشن و کوچک کردن معده، اهدافی پزشکی دارند، و به هیچ عنوان نباید به آن‌ها به چشم عمل‌های زیبایی نگاه کنید. پس از عمل جراحی باید خیلی خیلی مراقبت چیزهایی که می‌خورید باشید، چرا که غذاهای زیادی برایتان مشکل ایجاد خواهند کرد. این دیگر به انتخاب شما بستگی دارد که آیا سلامتی را به ظاهر خوب می‌فروشید و عمل می‌کنید؟ حتماً در این رابطه با پزشکتان مشورت نمایید و از توصیه‌های او بهره ببرید.

6 - هیچ‌وقت تعادل بین تغذیه و ورزش را بهم نزنید
کاهش وزن صحیح تنها از طریق حفظ تعادلی سالم بین تغذیه و ورزش پدید خواهد آمد. پس متعادل باشید و به خودتان گشنگی ندهید و بدنتان را از مواد مغذی محروم نسازید. خوب بخورید و ورزش کنید.

7 - در غذاهای سالم هم  پر خوری نکنید
مواد غذایی سالم و فراوانی وجود دارد که برای کاهش وزن پیشنهاد می‌کنند. اما این بدین معنی نیست که می‌توانید بدون هیچگونه نگرانی به وسط سفره شیرجه بزنید! برای اینکه وزنتان کم شود، هر چیزی را باید به اندازه‌ی صحیح مصرف کنید. اگر می‌خواهید وزن کم کنید و خوش اندام شوید، باید خیلی صبور باشید. سریع وزن کم کردن باعث خواهد شد تا پوستتان شل و آویزان شود و نسبت به سنی که دارید پیرتر بنظر برسید. آبرومندانه وزن کم کنید!

 

منبع : سلامت سیمرغ

 

 



[ دوشنبه 93/4/2 ] [ 12:58 عصر ] [ ra-shariat ] [ نظرات () ]

روش طب سنتی برای کاهش وزن

 

 7 روش طب سنتی برای کاهش وزن

 

یک متخصص طب سنتی در مورد راههای کاهش وزن به روش طب سنتی گفت : برای کاهش وزن و توده های چربی در بدن 7 روش وجود دارد.

1 - یکی از راههای کاهش وزن مصرف زنجبیل در برنامه غذایی روزانه است. به طوری که مصرف 3 بار در هفته آن متابولیسم بدن را بالا می‌برد و در گروه چربی‌سوزها و کالری‌سوزهایی است که کاهش وزن را سرعت می‌بخشد.

2 - مصرف سالاد به همراه زنجبیل یا رنده زنجبیل در ماست، اشتهای افراد را قبل از خوردن غذا کم می کند.

3 - به جای سس به عنوان چاشنی سالاد و غذا از سرکه استفاده کنید.  مصرف سرکه نیز در کاهش وزن تاثیر دارد.

4 - در طب سنتی مصرف چای گیاهی در کاهش وزن و ایجاد خلق و خوی آرام موثر است به همین دلیل به افرادی که رژیم غذایی لاغری دارند توصیه می شود در کنار رژیم خود مصرف این چای های گیاهی را در برنامه خود داشته باشند تا دچار بدخلقی نشوند.  بنابراین مصرف این چای های گیاهی علاوه بر خواص چربی‌سوزی، خواص آرامش‌بخشی هم دارند البته مصرف 2 تا 3 فنجان روزانه تاثیر موثری خواهد داشت.

5 - یکی دیگر از راههای لاغری مصرف سبزی جعفری به همراه هویج است به این صورت که مصرف این نوشیدنی در میان وعده، میزان کلسترول خون را کاهش داده و در تنظیم قند خون هم موثر است. همچنین نوشیدن آب سبزیجاتی مانند کلم و کرفس به‌عنوان بهترین چربی‌سوزهای گیاهی توصیه می‌شود.

6 - یکی دیگر از روشهای کاهش وزن، نوشیدن آب و عرقیات گیاهی چربی‌سوز است چراکه نوشیدن آب، سرعت متابولسیم بدن را افزایش می دهد.

7 - از دیگر راههای کاهش وزن این است که سرعت غذا خوردن را کاهش دهیم این کار باعث می شود تا سرعت حرکت غذا در مدت زمان گوارش افزایش یابد و میزان ترشح هورمون ‏های سیری بیشتر شود.

 

منبع : سلامت سیمرغ


[ دوشنبه 93/4/2 ] [ 12:47 عصر ] [ ra-shariat ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
صفحات دیگر

جاوا اسکریپت


استخاره آنلاین با قرآن کریم







.

تنظیم فونت



کد حباب و قلب