کد ماوس
http://savadamuzi.ParsiBlog.com | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سوال41 : محبوبترین آیه شما در قرآن و محبوبترین غزلها و مهمترین توصیه های شما چیست؟ پاسخ : توصیه اینجانب این است که شما با کتابهای جوانان و فرهنگ جهانی که چهار جلد آن با عنوانهای "در صحبت سعدی" ، "قلمرو زرین" ، "در صحبت مولانا" و "درصحبت قرآن " است آشنا شوید زیرا در این کتابها من مجموعه ای از محبوبترین قطعات ادب فارسی و انگلیسی و همچنین محبوبترین آیات قرآنی را گرد آورده ام . از اینرو گمان دارم اگر این کتابها را بخوانید از شیوه نگارش می توانید خودتان به بهترین ها دست یابید زیرا ممکن است چندین بهترین وجود داشته باشد که هر یک به جهتی بهترین هستند برای مثال فقط یک آیه از قرآن را که شاید بیشترین حکمتعلمی و عملی در آن مندرجباشدذکر کنم و آن آیه 110 سوره کهف است و شما را به خواندن تفسیر این آیه در کتاب در صحبت قرآن ، قطعه 169 با عنوان شرط رسیدن به دیدار خداوند توصیه می کنم.
سوال42 : برای کسی که خودکشی می کند بعد از مرگ چه اتفاقی می افتد ؟ پاسخ : خودکشی کردن در بیشتر موارد گریز از معرکه زندگی است و ای بسا که گریزنده از امکانات و ثروت خود کاملا بی خبر است و نمی داند که بودنش تا چه اندازه سودمند است و این آگاهی پس از مرگ آکنده از پشیمانی خواهد بود. تجربه نشان داده که گریز از معرکه زندگی عموما نشان بی خبری از توانایی های موجود است . اگر آن گریزنده با دانایی مشورت کند آن دانا ممکن است او را چنان به زندگی خود مشتاق گرداند که حتی از قصد گریز شرمنده شود.
سوال43 : مدتی است که بین دو راهی عجیبی قرار گرفته ام ، دو راهی سنت و مدرنیسم . زمانی پا در راه دین و فرهنگ خودمان می گذارم چیزهایی می بینم و مسایلی برایم پیش می آید که با خود فکر می کنم چرا مانند غربیان نباید زندگی کرد و چرا ما نباید مانند آنها آزادی داشته باشیم و قید و بندهای زیادی که در اینجا هست و نتوانسته جلوی خیلی از رذایل اخلاقی را بگیرد برای چیست و با خود فکر می کنم آنها که حکومت دینی ندارند از ما موفق تر بوده اند و شاید از لحاظ اخلاقی وقانونمندی از ما بهتر باشند اما از طرفی با خود می گویم که ما حداقل می خواهیم به احکام الهی عمل کنیم و شاید یک روز به آن برسیم یا شاید هم نرسیم.اما تکلیف امثال من چه می شود که در این جامعه زندگی می کنیم که اکثرا فقط شعار می دهند و در عمل چیزی وجود ندارد. پاسخ : شما به درستی دریافت کرده اید که راه دین و اخلاق را هر کس باید به شوق خود اختیار کند و مسلما با اکراه کار دین راست نمی آید . شما بر طبق فطرت خود عمل کنید که شما را به زیبایی و دانایی و نیکویی فرا می خواند و در این اقلیم زیبایی و دانایی و نیکویی سنت و مدرن را تفاوتی نیست زیرا شما پیرو خرد هستید و خرد آنچه را خوب و پسندیده یابد چه از روزگار قدیم باشد چه در پدیده های مدرن می پذیرد . شما بهترین آنچه در سنتهای پیشین آمده از بزرگانی مانند حافظ و سعدی و مولانا بدست آورید و از فرهنگ غرب نیز با مطالعه آثار بزرگانی چون شکسپیر ، گوته و ویکتور هوگو و حتی برتراند راسل ( که ظاهرا گرایش دینی از خود نشان نمی دهد) بدست آورید و اطمینان داشته باشید که در قافله خوبان قرار دارید و هر چه می کنید و می گویید پهلوانانی چون فردوسی و سعدی و گوته و والت ویتمان بر پشت آن ایستاده اند . ریا و سالوس دینی پیوسته در جهان بوده است و آنچه از ریاکاران می توان آموخت همین است که ریا نوعی ستایش باطنی از خوبی های فطری و درونی است . آنکس که به حقوق مردمان تجاوز می کند و تظاهر به دادگری می کند معلوم است خود نیک می داند که عدالت بهتر از ستمگری است لذا ستمگری را پنهان می کند و دعوی عدالت دارد. هر چه انسانها بر راه خرد و فطرت الهی باشند مدعیان بیشتر رسوا می شوند و هر چراغی که شما روشن کنید تاریکی را لعن کرده اید و از خود و دیگران دور کرده اید.
سوال44 : شما فرموده اید که محور تمامی احکام عقل است ولی من احکام بسیاری را می توانم عنوان کنم که بر پایه عقل نیست ولی انجام می شود. شما چه توضیحی برای این موضوع دارید؟ پاسخ : رسول فرموده است که هر چه شرع به آن حکم می کند عقل نیز آنرا تائید می کند و هر چه را عقل تائید کند شرع نیز بر همان نظر است. رفتارهای آدمی در پیش خداوند با عقل او سنجیده می شود و هر کس نسبت به عقل تعهد دارد و هر گونه عقاب و ثوابی بر مبنای درک و فهم فطری و خرد آدمی است و پیامبر فرموده است اگر حدیثی یا دستوری از من شنیدید با عقل و قرآن بسنجید اگر موافق نبود کنار بگذارید. اینجانب در کتاب در صحبت قرآن چندین جا درباره هماهنگی احکام اسلامی با عقل مطالبی نگاشته ام.
سوال45 : نظرتان درباره نیچه و نظریات او چیست؟ بهترین اثر او کدام است؟ پاسخ : نیچه از متفکران بزرگ جهان است و مطالعه آثار او به خصوص "چنین گفت زرتشت" و کتاب "ورای خیر و شر " می تواند در رشد فکری و فرهنگی خواننده تاثیرات مثبتی داشته باشد . باید افزود که توصیه مطالعه کتابهای بزرگ بدین معنی نیست که هر چه در آن کتابها آمده مورد پذیرش است.
سوال46 : راه رسیدن به خودشناسی و پیدا کردن راه موفقیت در زندگی از نظر شما کدام است؟ لطفا کتابی معرفی فرمائید. پاسخ : در این زمینه مطالعه کتاب "در صحبت مولانا" و یا وسیع تر از آن متن کامل مثنوی و آثار دیگر مولانا می تواند بسیار سودمند باشد. همچنین کتاب پیامبر اثر جبران خلیل به ترجمه اینجانب و یا هر ترجمه دیگری که بپسندید شما را به شناخت خودتان نزدیک می کند و نیز مطالعه آثار اریک فروم در این زمینه بسیار سودمند است.
سوال47 : در مورد آیه 34 سوره نساء شبهه ای برایم پیش آمده که متاسفانه افرادی از این آیه سوء استفاده می کند و زنان را مورد تعرض قرار می دهند و در کنار آن هم کسانی که با قرآن مشکل دارند به این آیه اشاره می کنند. نظر شما در این خصوص چیست؟ پاسخ : محققان قرآن شناس که با مبنای جامعه شناسی نیز آشنایی دارند عموماً بر این باور هستند که این آیه در حقیقت نهی از زدن و تنبیه زنان است که در زمان رسول تا به امروز همچنان در جوامع گوناگون رواج داشته و دارد. مسلماً آنچه خداوند خواسته است نفی تنبیه است نه اقدام به آن و در سیرت رسول خداوند نیز هیچ کجا نیامده است که رسول حتی در یک مورد همسری را مورد تعرض قرار داده باشد . در کتاب "در صحبت قرآن" می توانید با مراجعه به فهرست آن مطالبی را درباره برابری حقوق زن و مرد و ضرورت رفتار نیکو و پسندیده با زنان مطالعه کنید.
سوال48 : چه کنیم که قرآن بر ما نیز نازل شود؟ پاسخ : چنانکه قرآن بر حضرت محمد در ایام صیام وارد شده است ما نیز اگر از هواهای نفسانی و خود خواهی ها و اغراض شخصی روزه بگیریم آن آیات بر دل ما وارد خواهد شد. چون خواندن یک چیز است و وارد شدن در دل یک چیز دیگر. و آن فرشتگان که در شب قدر می آیند در هر یک از شبهای سال ممکن است برای شما که دنبال زیبایی و دانایی و نیکویی هستید هدیه هایی از هنر و علم و اخلاق بیاورند.
سوال49 : بسیار سعی می کنم تا با زیبایی ، دانائی و خوبی به سیر و سلوک بپردازم ولی فکر می کنم شیطان هر بار مرا عقب تر از قبل می برد. فقط وقتی می فهمم که می بینم دور ترم. من می خواهم باز هم به سمت خالقم بروم. پاسخ : خالق شما که شوق رفتن به سوی او دارید سرچشمه زیبایی و دانایی و نیکویی است و هر چه شما به سوی این سه فرشته سفر کنید بیشتر و بیشتر به آفریدگار خود نزدیک خواهید شد در مورد گناه نیز از خود بپرسید که من در این گناه آزارم به چه کسی خواهد رسید و اگر صادقانه می بینید که در سودای آزار هیچ کس نیستید با گامهای محکم به جانب همان زیبایی و دانایی و نیکویی حرکت کنید و شما را در این راه زیانی از شیطان نخواهد رسید . شیطان چیزی غیر از زشتی و ناجوانمردی و دروغ و آزار خلق و تکبر و حرص و آز و تجاوز به حقوق دیگران و امثال آن نیست و بدیهی است که شما جویای این اوصاف شیطانی نیستید پس به سوی همان سه فرشته زیبایی و دانایی و نیکویی سیر کنید و نگران چیزی نباشید. سوال50 : من در دوران جوانی به سر می برم ولی بی هویتم وهنوز نتوانستم ایمان و اعتقاد محکم و درستی داشته باشم وکاملا به همه چیز شک دارم از شما تقاضا دارم به عنوان یک استاد اینجانب را راهنمایی فرمایید. پاسخ : هویت انسانی شما همان است که هزاران فرشته به فرمان خداوند در برابر او سجده کرده اند و این کنایه است از آنکه خداوند هزاران نیرو و هزاران خدمت گزار طبیعی را در وجود ما به ودیعه گذاشته است . از اینرو اگر شما به فطرت و سرشت طبیعی خود نظر کنید در می یابید که چراغ سه عشق در قلب شما پیوسته روشن است و شما را به سوی همه خوبیها و کمالات هدایت می کند . نخست عشق به زیبایی که در همه آدمیان هست و این عشق که به زیبایی داریم و لذتی که از مشاهده زیبایی می بریم ما را دعوت می کند که به سوی هنرها روی آوریم و به تدریج بیشتر و بیشتر زندگی خود را از زیبایی و هنر همچون شعر و موسیقی و نقاشی آکنده کنیم. دوم عشق به دانایی است که شما را به دانستن هر چه بیشتر از اسرار عالم دعوت می کند و چه خوشتر آنکه آدمی به دنبال دانش برود و به گفته فردوسی : به گفتار دانندگان راه جوی و سوم عشق به خوبیو جوانمردی و راستی و انصاف و محبت و خدمت به خلق و خلق خوش که همه ما از این اوصاف لذت می بریم. بنابراین همین لذت بردن ما را دعوت می کند که چنین باشیم. بنابراین شما در ذات خود ایمان به همه خوبیها و زیبائیها دارید . قدم بردارید و به بوی خوش آن سرو خرامان بروید.
سوال51 : من جوانی هستم که نمی خواهم زندگی یکنواختی داشته باشم . خانواده من از لحاظ فرهنگی و مادی در سطح پایین هستند. آیا من با توجه با امکانات پایین می توانم برای خودم و اطرافیانم مفید باشم؟ پاسخ : البته که می توانید . زیرا از چندین گنج برخوردارید یکی گنج سلامتی جسم و یکی گنج سلامتی روان و یکی گنج جوانی و مهمتر از همه گنج عشق به خوبی و خدمت کردن که در سوال شما دیده می شود . بنابر این با بهره گیری از این گنجها می توانید به تدریج به سه ارزش جهانی که زیبایی و دانایی و نیکویی است نائل شوید و دیگران را نیز بدان بخوانید.
سوال52 : از چه روش یا روشهای برای بالا بردن تمرکزم استفاده کنم؟ پاسخ : برای تقویت تمرکز باید هر چه بیشتر عشق را در خود پرورش داد ، عشق به آنچه خوب و زیباست علاوه بر تمرکز ، حافظه انسان نیز در اثر عشق افزون می شود زیرا آنچه را دوست می دارد با شوق و رغبت و به آسانی در ذهن نگه می دارد. سوال53 : مجرد هستم و خواهان یک همراه موافقی هستم که مسیرش با مسیر من یکی باشد و او نیز صاحب کمالات باشد و روحیه اش نیز با من هم خوانی داشته باشد ، چه باید کرد؟ پاسخ : این سوال نیازمند توضیحات و تفصیلات بیشتری هست که شما را به مطالعه کتاب "پیامبر" اثر جبران خلیل جبران و نیز آشنایی بیشتر با مثنوی مولوی (کتاب در صحبت مولانا) دعوت می کنم و نیز مجموعه ای چند از سخنرانیهای اینجانب به صورت CD منتشر شده که بعضی از آنها بخصوص توصیه هایی درباره ازدواج و آشنایی و دوستی آمده است ( به بخش آثار صوتی و تصویری سایت مراجعه کنید). سوال54 : معنای رزق و روزی که در قران آمده چیست و اینکه خداوند در قران فرموده ما بعضی از شما را تنگ روزی و برخی از شما را وسیع روزی می کنیمدر ارتباط با تلاش انسان برای کسب درآمدچگونه تفسیر می شود.مثلا آگر خداوند نخواهد من وسیع روزی باشم یعنی من هرچه تلاش کنم نمی تونم درآمد کسب کنم و کارم با شکست رو به رو می شود؟ پاسخ : بحث جبر و اختیار و قضا و قدر پیوسته در طول تاریخ معرکه آراء و نظریات گوناگون بوده است و قرنهاست که طرفین این گفتگو یعنی جبریان و اختیاریان نتوانسته اند یکدیگر را کاملاً قانع کنند. در میان جبری و اهل قدر اما بزرگان جهان که به هیچ یک از دو جانب میل نکرده اند بلکه در هر دو طرف حقیقتی می بینند گویند که ما از مشیت الهی بی خبریم و نمی دانیم که روزی ها را وسیع خواسته اند یا تنگ اما می دانیم که در این عالم قوانینی حاکم است و اگر در راهی تلاش کنیم بدون اثر نخواهد بود ای بسا که خداوند خواسته باشد تا از مجرای تلاشهای ما ، ما روزی بیشتر بخشد . بنابراین ما تلاش خود را به جا می آوریم و منتظر رحمت خداوند هستیم . اما تاکیدی که بعضی از قدیسان بر مبنای خود قرآن روی این نکته کرده اند که ما باید روزی را از جانب خداوند بدانیم بدین خاطر است که اگر هدف آدمی از کار صرفاً کسب روزی بیشتر و بیشتر باشد ممکن است هزار اندیشه اهریمنی به او روی آورد و به خاطر زر، تزویر کند و دروغ بگوید و به مال دیگران تجاوز کند در حالیکه اگر کار را به عنوان وظیفه بر خود بشناسد آنرا به کمال انجام می دهد و خداوند هم به او روزی دلخواه را می بخشد . همه ما دائما از محصول کار دیگران بهره می گیریم از تلفن همراه که در جیب ما است و جام جهان نما(تلویزیون) که در پیش روی ما است و هواپیما که بر فراز سر ما پرواز می کند و رایانه ای که به وسعت دریا ها آگاهی و اطلاع در اختیار ما می گذارد همه محصول کار دیگران است. پس ما نیز باید کاری کنیم که به درد دیگران بخورد و باید شرمنده باشیم اگر از سفره جامعه این همه بهره گیریم و خود هیچ طعامی بر آن سفره نگذاریم . بنابراین ما کار را برای کسب روزی نمی کنیم بلکه وظیفه و تعهد اجتماعی خود را به جا می آوریم و آنگاه در دل معتقد هستیم که خداوند به ما کمتر یا بیشتر روزی خواهد داد. این اعتقاد می تواند جامعه اقتصادی جهان را از هزاران آلودگی پاک گرداند. سوال 55 : در داستان حضرت یوسف می خوانیم که زلیخا زنان مصری را جمع کرد و به هریک کارد و ترنج داد و زنان مصری بعد از دیدن جمال حضرت یوسف دست خود را بریدند. جمال حضرت یوسف گوشه ای از جمال خدا است. کجای کار من به عنوان بنده خدا ایراد دارد که مثل زنان مصری محو جمال و زیبایی خدا نمی شوم؟ پاسخ : درک زیبایی در اطوار گوناگون و حساسیت انسانها نسبت به آن متفاوت است ، یکی مانند سعدی می گوید: یا در جای دیگر می فرماید: در من این است که صبرم ز نکو رویان نیستزرق نفروشم و زهدی ننمایم کان نیست و یکی دیگر حساسیت چندانی نسبت به زیبایی ندارد ، نگاهی می اندازد و می گذرد . بزرگان جهان اتفاق نظر دارند که هر چه حساسیت نسبت به زیبایی بیشتر باشد شخص به عالم کمال و خوبی و شکوه انسانی نزدیکتر می شود زیرا نهایت همه خوبیها روی در زیبایی دارد و خوبی چهره باطنی معنای زیبایی است که در حضرت یوسف هنگام بخشیدن خطای برادران ظاهر گردید. از این رو توصیه شده است که آدمیان هر یک بر حسب استعداد به آموختن هنری بپردازند تا ذوق زیبایی در آنها تقویت شود واز هنرها بیشترلذت برند و از همه زیبائیها بیشتر برخوردار شوند. و اگر استعداد هیچ هنری در خود نمی بینند دست کم می توانند به هدایت انسان صاحب ذوقی با شاهکارهای هنری آشنا شوند . موسیقی های خوب را بشنوند ، نقاشی های ممتاز جهان را مشاهده کنند و اشعار لطیف شاعران جهان را بخوانند. زیبایی ستاره درخشانی است در آسمان جان آدمی که با نظر کردن به آن می توان راه را شناخت و به سوی مقصد پیش رفت.
سوال56 : آیا راهی را برای خودشناسی می توانید معرفی کنید یا حتی کتابی را ؟ منظورم همان خودشناسی توام با حس درونی است و اینکه آیا راهی برای رسیدن به آرامش درونی وجود دارد؟ پاسخ : یکی از کتابهایی که به زبان پارسی در این زمینه ترجمه شده است کتابی است با عنوان "اعتماد به نفس" که توسط مرحوم دشتی ترجمه شده و نسبتاً قابل اعتماد است . خواندن این کتاب ممکن است بتواند تا حدودی شما را راهنمایی کند و چنانکه زبان انگلیسی می دانید البته کتابها و مقالات گسترده تری در این زمینه می توانید مطالعه کنید . یکی از بهترین مقالات در زمینه اعتماد به نفس به انگلیسی مقاله معروف Self Reliance اثر امرسون آمریکایی است که خواندن آن توصیه می شود.
سوال57 : من دچار وسواس فکری و افسردگی شده امو همه چیز برایم بیهوده است. لطفا راهنمایی کنید. پاسخ : چه بسیار وسواسها و افسردگی ها محصول آن است که آدمیان از ثروتهای درونی خود بی خبر هستند. ثروتهایی همچون سلامت و برخورداری از پدر و مادر و فضای خانواده یا ثروتهای فکری و استعداد های علمی و هنری و مهمتر از همه ثروت عمری که در پیش است و هزار امکان و فرصت به آدمی عرضه می کند. شما نیز از این گونه گنجها بی نصیب نیستید . باید تلاش کنید که امکانات موجود خود را بهتر ارزیابی کنید و بیشتر قدر بدانید . شما در عصری زندگی می کنید که انسان به پادشاهی رسیده است ما از اعجوبه ای چون موبایل برخورداریم و جام جهان نمایی چون تلویزیون و رایانه و شبکه ارتباط جهانی در اختیار داریم . امروز همه کتابهای خوب جهان و همه موسیقی ها و نقشها و رنگها و موزه های جهان با اشارت انگشتی در اختیار شما است . اگر از چیزهایی محروم هستید از هزاران چیز نیز برخوردارید . اگر به این ثروتها بیندیشید و موهبت دوستی و رفاقت با نزدیکان و عزیزان خود را بر آن بیافزایید ای بسا که از وسواس و افسردگی به کلی دور می شوید و شور و شوق زندگی و انگیزه کار و نشاط و فعالیت در شما افزون شود.
سوال58 : سوال من در رابطه با قبولی دعا هست.چرا برخی مواقع هر چند با خلوص نیت دعا می کنیم دعای ما اجابت نمی شود؟ پاسخ : دعا این نیست که از خدا بخواهیم کاری را برای ما و به جای ما انجام دهد بلکه دعا بسیج همه نیروهای درونی است برای رسیدن به مقصودی که آن مقصود از خیر و خوبی و حقیقت برخوردار است. بنابراین هر دعایی یک دستور العمل است که چنین باید کرد و چنان نباید کرد و بدین سان ما در هر دعایی وظیفه ای بر دوش داریم که باید انجام دهیم و آنگاه منتظر رحمت خدا باشیم و چه بسیار باشد که آنچه از خدا می طلبیم در صلاح و خیر ما نیست و این خود سعادتی است که آن دعا به جایی نرسد . البته خدا بندگان را به گونه های مختلف در زندگی می آزماید تا در این آزمایشها فرد پخته تر و آگاه تر شود و نهایتاً از خود به خدا برسد.
سوال59 : میخواهم بدانم که نظر شما درباره فراماسیون چیست، نمی دانم باید با دشمن بیرونی جنگید یا با دشمن درونی ؟ پاسخ : اگر ما جنگ درون را که حقیقت جنگ با اهریمنانی چون تکبر و خودخواهی و حرص و آز و حسد و غرور و خودنمایی و ریاکاری و بی انصافی است با موفقیت به اتمام رسانیم رابطه ما با بیرون نیز مشخص خواهد شد و خواهیم دانست که در بیرون نیز باید همین گونه با اهریمنان مبارزه کنیم الا آنکه این مبارزه به صورت جنگ متقابل اغلب میسر نیست زیرا اهریمنان خود را تا دندان برای جنگ و کشتار آماده کرده اند و رحم و شفقتی نیز ندارند. آنچه ما می توانیم به تدریج به آنها بدهیم فرهنگ و آگاهی و عبرت است از راه گفتن و نوشتن و بیش از همه از راه نشان دادن نمونه یک انسان خوب. سلاح های دیگر چون تبلیغات و توپ و تانک نزد ایشان به وفور وجود دارد بنابراین امروز در جهان باید با جهل و تعصب از راه روشن کردن چراغ معرفت و محبت مبارزه کرد ، بدون کینه خواهی و فقط برای آنکه انسانهای اهریمن خو را به جانب خوبی باز گردانند . بدین روش اگر افراد بسیاری به مبارزه برخیزند با صلاح خوبی و نیکویی و ارائه نمونه های انسان محبوب و پسندیده و پرهیز از پیوستن به ظالمان و دوری از بدکاران و بداندیشان ای بسا که جهان روی در صلاح کند و کارها به سامان تر شود. البته خداوند وعده کرده است که بدان را به جزای اعمالشان خواهد رساند اما نباید کارها را به خدا واگذار کرد و از مسئولیت شخصی گریخت بلکه ما باید هرچه از دستمان بر می آید در جهت تعاون در کار خیر و عدم شرکت در هر گونه بدی انجام دهیم و اگر اهل قلم و زبان هستیم نیز آن قلم و زیان را در همین راه به کار اندازیم.
[ دوشنبه 93/4/16 ] [ 10:32 صبح ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
سوال 20 : صراحت شیخ محمود شبستری در رد فلسفه و عقلانیت برای من قابل پذیرش نیست. لطفاً در این خصوص توضیح فرمائید. پاسخ: اگر مقدمه ای را که اینجانب بر کتاب گلشن راز نوشته ام مطالعه کنید پاسخ این سوال و امثال آنرا خواهید یافت و نیز در کتاب گزیده فیه ما فیه طرح و پاسخ سوال درباره عشق و عقل آمده است . اجمالا می توانم بگویم که شیخ محمود خود فیلسوف بوده و سر عناد با فلسفه را ندارد و مقصودش از آن فلسفه مورد انتقاد گرایش هایی است که در بعضی از علما به عقل گرایی محض و انکار معنویات و فلسفه ماوراءالطبیعه از خود نشان داده اند ،همچنین خود مولانا گاه گاه متعرض فلاسفه و فلسفه شده است اما چنان نیست که با گوهر عقل و استدلال مخالفتی داشته باشد . همچنین اگر علاقه مند باشید می توانید به کتاب 365 روز در صحبت مولانا که در آن اینگونه نظریات به تفصیل مورد بحث قرار گرفته مراجعه نمائید.
سوال21 : لطفاً هدف خداوند را از خلقت هستی توضیح فرمائید. پاسخ: خداوند خورشید حقیقت است که ازلاً و ابداً می درخشد و آفتاب او که عالم را پرکرده است لازمه ذات اوست . او به خود نگفته است که خوب است عالم را بیافرینم ، برای این یا آن هدف ، بلکه عوالم بی نهایت همه تجلی ذات اوست و هدف طبیعی این تجلی ستایش زیبایی و خیر و خوبی است که موجد عشق است و عشق نه هدف بلکه عین آفرینش است که در تمام ذرات عالم حضور دارد. گر سر برون کردی مهش روزی چو قرص آفتابذره به ذره در هوا لیلی و مجنون آمدی دیوان شمس
سوال22 : من چند سالی است که در مورد خدا مطلب می خوانم و هرچه قدر هم که جلوتر می روم مطالب برایم نامفهوم تر می شود من لیسانس ریاضی هستم و نتوانستم هیچ مطلبی را بیابم که عمیقا و با دلیل و برهان قاطع به دلم بنشیند. لطفاً من را راهنمائی فرمائید. پاسخ: معروف است که در جشن نودمین سال تولد برتراند راسل بانویی که گرایش های دینی خشک داشت به راسل گفت اگرشما ( اکنون که به پایان عمر خود نزدیک شده اید ) به عالم دیگر بروید و خدایی باشد و از شما باز خواست کند چه خواهید گفت؟ راسل گفت : اگر چنین باشد و خداوند از من بپرسد که چرا به وجود من ایمان نیاوردی خواهم گفت "فقدان دلایل کافی". سوال23 : من در افغانستان زندگی می کنم ولی زادگاهم ایران است. در آستانه ازدواج هستم ولی نمی دانم چطور می توانم به همسرم اعتماد کنم. اینجا انسانها با ادیان و مذاهب مختلف زندگی می کنند. لطفاً راهنمائیم کنید. پاسخ: تشکیل زندگی مشترک مهمترین واقعه درزندگی هر مرد و زن است و شایسته است که هر دو طرف کمال اهتمام را در انتخاب درست بجای آورند. ظواهر ادیان و مذاهب نقشی در خوبی و بدی و شایستگی و ناشایستگی افراد ندارد. آنچه مهم است عشق به زیبایی و دانایی و نیکویی است. عشق به این سه وصف بدین معنی است که شخص اینها را بیش از خود دوست داشته باشد و هیچگاه بخاطر منافع شخصی حق زیبایی را پایمال نکند و حقیقتی را زیر پای نگذارد و نیرنگی در کار نیاورد. مهربانی و خدمت بی انتظار به دیگران جوهر نیکویی و اصل عمل صالح است و کنجکاوی و تلاش برای فهم حقیقت در جهان مایه علم است و حساسیت نسبت به صورتهای موزون و ناموزون جوهر هنرمندی است . با این معیارها باید اشخاص را سنجید . به صرف آنکه کسی خود را مسلمان یا مسیحی یا پیرو دین دیگر بداند شایستگی برای امری پیدا نمی کند . جوهر ادیان یکی است و همه مبتنی بر ایمان به خداست که او سرچشمه نیکویی ، زیبایی و دانایی است و ایمان به اینکه در جهان هستی با اعمال متفاوت ما از راست و دروغ و صداقت و ریا و عدالت و ظلم به گونه های متفاوت رفتار خواهد شد . کسی نمی تواند ظلم کند ، دروغ بگوید و خیانت کند و منتظر حوادث خوب در زندگی باشد. اگر با کسی عزم زندگی مشترک دارید شایسته است با همین معیارها او را بیازمائید . سوال 24 : از خودم راضی نیستم. کارهای نامطلوب و ناموزون زیادی انجام داده ام. ظاهری آراسته دارم و باطنی آشفته مانند دوریان گری. آیا راهی هست که به آغوش خوبی برگردم و جبران کنم؟ پاسخ: آفرین بر شما که با کمال صداقت در پیشگاه حقیقت سخن می گوئید . من ایمان دارم که شما در هر مرحله ای که هستید می توانید نه به طبقه اول جهنم بلکه به طبقات متعالی بهشت خود را برسانید زیرا با کریمان کارها دشوار نیست . خداوند در قرآن مکرر کسانی را تحسین کرده است که ابواب هستند یعنی چه بسیار که لغزشی می کنند ولی هر بار به نزد پروردگارشان باز می گردند. کمیت گناه نقشی در توبه ندارد. اگر دل شما از آن کارها که به نظر خودتان اهریمنی و گناه آلود آمده است آزرده است و آنرا نمی پسندید نشان عبور از دوزخ است زیرا عبور از دوزخ چیزی جز بیرون آمدن از وهم و فریب گناهان نیست. اگر به راستی دلتان برای خوبی تنگ شده است مطمئن باشید که خوبی نیز مشتاق شما است و پیامبر فرمود کسی که از گناه توبه کند چون کسی باشد که هر گز گناه نکرده است و به قول مولانا توبه همچون عصای موسی است و همه دروغها و تیرگیها را می بلعد. گناه اهریمنی آن است که آدمی دانسته و با قصد قبلی حق کسی را زیر پا بگذارد . اگر آدمی ظلمی نمی کند و تجاوز و تعدی به حقوق کسی نمی کند اهریمنی نیست. حسد و غرور ، هر دو از صفات شیطان است و شما اگر به گوهر انسانی خود را که همان نَفَس الهی است و همه فرشتگان به او سجده کرده اند نظر کنید می توانید این دو صفت بزرگ شیطانی را به راحتی از خود دور کنید و اگر شیطان به شما سجده نکرد شما هم دیگر به شیطان سجده نکنید و او را از خود مایوس کنید . زهی سعادت که آدمی در نقطه ای از زمان زندگی اش به این آگاهی برسد که شما رسیده اید و خود را از چنگال دیو برهاند. این شما و این راه بهشت اینک فرس و اینک نگار سوار شوید و به بوی خوش آن سرو خرامان بروید. اما در مورد کسانی که احساس می کنید دینی به گردن آنها دارید از جمله همسر و فرزندان می توانید با همین چرخش و گردش به سوی خوبی با محبت و کارهای نیکو همه را جبران کنید . ضروری نیست که فرد فرد آنها را از احوال خود با خبرکنید ولی می توانید خیر و برکت وجودتان را به هر کسی که از شما آزرده است برسانید.
سوال25 : من با خواندن قرآن درست یا غلط متوجه شدم که خدا فرق زیادی بین زن و مرد گذاشته است و این مسئله خیلی مرا ناراحت کرده است. لطفاً در صورت امکان راهنمایی فرمائید. پاسخ: چون پاسخ به این سوال نیاز به بسط مقال دارد شما را به مطالعه کتابهای زیر دعوت می کنم : 1-What is Right with Islam نوشته امام عبد الرئوف 2- حقوق زن در اسلام اثر خانم موراکی البته کتابهای بسیار دیگری نیز می توانید روی شبکه جهانی رایانه (اینترنت) بیابید که مسئله را برای شما روشن می کند. (The right of women in Islam) . فرقهایی که بین زن و مرد هست بیشتر جنبه زمانی ، مکانی و اجتماعی و سنتی داشته است وگرنه در همه مسائل اساسی زنان با مردان برابرند با این امتیاز که زن بیش از مرد نماینده حضور الهی در جهان است و دین و عرفان بیشتر به چراغ دل او روشن است و مردان اگر چه در طول تاریخ هزاران ظلم به زنان کرده اند اما در عین حال دانایان روزگار مقام زن را برتر از مرد دانسته اند و روح او را به خدا نزدیکتر شمرده اند . کتاب مرد و ابرمرد (Man and Superman) اثر برنارد شاو در این زمینه نکته های لطیفی دارد و مولانا گفته است که زن گویی مخلوق نیست بلکه خالق است و پرتو رحمت نامتناهی الهی است. پرتو حق است آن ، معشوق نیستخالق است او گوئیا مخلوق نیست مثنوی
سوال 26 : به نظر شما کدام سلسله از سلسله های تصوف رو به حقیقت است؟ پاسخ: یکی از بزرگان را پرسیده بودند که سلسله شما به چه کسی می رسد ، پاسخ داده بود که کسی از سلسله به جایی نمی رسد. هر کس قدم در راه خدا یعنی عشق به زیبایی و دانایی و نیکویی بردارد بی گمان رستگار است و هر سلسله ای که به این راه می رود بر حق است.
سوال 27 : در ترجمه قران در سوره مائده آیه 95 " یا اَیُّهَا الذَّینَ امَنوُا لا تَقْتُلوُا الصَّیْدَ وَ اَنْتُمْ حُرُمٌ وَّ مَنْ قَتَلَه مِنْکُمْ مُتَعَمِّدًا فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَم"، ابوی مرحوم النَّعَم را نعمت ها معنی کرده است. النَعَم در کتاب لغت به معنی چهارپا می باشد و جمع آن انعام است ولی النِعَم به کسر نون جمع نعمت است مثل اینکه در ترجمه آیه اشتباه شده است . لطفاً در این خصوص توضیح فرمائید. پاسخ: این آیه در مورد نهی از صید در احرام است که اگر شخص چنین کاری کند باید کفاره بپردازد و کفاره آن صیدی است در قیمت مشابه آن صیدی که کرده است. آن صید می تواند از چهارپایان باشد و یا هر نعمت دیگری که برابر آن صید باشد مقبول است و ضرورتی ندارد که حتما از چهارپایان باشد . درست است که کلمه النعم در این آیه به معنی چهارپایان است و احتمالا در چاپهای بی مسئولیتی که از ترجمه مرحوم الهی قمشه ای صورت گرفته چنین اشتباهی رخ داده است.
سوال 28 : در داستان بانوی حصاری آنجا که جوان طبلی به دست گرفت و از طریق بازتابها در قلعه را پیدا کرد ، منظور از بازتابها چیست؟ پاسخ: بازتاب پاسخی است که انسان دائما از آدمیان می گیرد و می شنود و در چهره آنها ، در راه رفتن آنها ، عکس العملی که در موضع حسادت یا حرص یا تواضع و فروتنی از خود نشان می دهند در انسانهای مختلف متفاوت است.
سوال 29 : در قرآن، خداوند هرموقع که می خواهد مطلبی را بیان کند ، نمی گوید من و می گوید ما .. مثلا ما گفتیم ، ما انجام دادیم و .... . حال آنکه، ما می دانیم ذات احدیت یکتاست، این امر چه معنایی دارد؟ پاسخ: در قرآن هم از "من" و هم از "ما" بهره گیری شده است و شاید وقتی خداوند از خود به کلمه "ما" یاد می کند در حقیقت قوانین کلی عالم را بیان می کند و هنگامی که از "من" می گوید ما را در پیش چشم می بیند ، چنانکه ما او را با چشم دل می نگریم و ما به او و او به ما عشق می ورزد و چنان ارتباطی بین همه بندگان و پروردگار است که همه خدا را از خودشان می دانند و می گویند "خدای من".
سوال 30 : آیا مرگ باعث جدایی همیشگی افراد از نزدیکان خود می شود؟ پاسخ: یکی از نام های روز قیامت یوم الجمع است به این معنی که انسان از هر کسی که جدا شده است و شوق دیدار او را دارد ، به دیدار او خواهد رسید.
سوال 31 : چگونه رفتار کنم تا به عنوان یک شخص دیندار از دنیا بروم ؟ پاسخ: شما با یک دینی به دنیا آمده اید و آن دین عشق به زیبایی و دانایی و نیکویی است و اگر زندگی خود را وقف علم و اخلاق و هنر کنید به عنوان یک شخص دیندار از دنیا خواهید رفت. البته در عشقی که به زیبایی و دانایی و نیکویی دارید اگر با کتاب با کرامتی مانند قرآن آشنا شوید و دریابید که این کتاب نیز بر محور زیبایی و دانایی و نیکویی می گردد و این سه صفت از صفات خداوند است طبیعتاً برکات بیشتری به شما خواهد رسید.
سوال 32 : لطفاً کتابی در زمینه زیبایی شناسی به من معرفی کنید. پاسخ: کتاب زیبایی شناسی اثر کروچه ترجمه فواد روحانی
سوال33 : آیا این جمله صحیح است که هر چه را شرع به آن حکم می کند ، عقل نیز به آن حکم می کند ؟ پاسخ: بلی ، خداوند همه انسانها را هماهنگ با فطرت خود آفریده و سرشت ما همان سرشت الهی است و دین ما بر مبنای فطرت همان عشق به زیبایی و دانایی و نیکویی است و هر دین دیگری که باشد باید بر این فطرت استوار گردد. یعنی هر راه و روش و آداب و آیینی که شخص بر می گزیند باید به امضاء عقل فطری که فرمانده کلی وجود ما است برسد. پیغمبر اکرم عقل را رسول داخلی معرفی کرده اند که رسول خارجی یعنی نبی ، احکام خود را به رسول داخل عرضه می کند و فرموده اند هر چه شرع من بدان حکم می کند ، عقل نیز همان را حکم می کند.
سوال 34 : در کتاب 365 روز با قرآن و همچنین ترجمه مرحوم مهدی الهی قمشه ای ، در آیه 62 سوره بقره ، قوم "صَّابِئِینَ" ستاره پرستان ترجمه شده است . لطفاً در خصوص این قوم (صَّابِئِینَ ) توضیحات بیشتری بفرمائید. پاسخ: ترجمه استاد فقید مهدی الهی قمشه ای از کلمه "صابئین" با معتبرترین منابع دین شناختی از جمله کتاب "آثار الباقیه" از ابوریحان بیرونی کاملاً هماهنگ است و بسیاری از مفسران بزرگ و نامی نیز بدین نظر گراییده اند که صابئین پرستندگان کواکب و نیرین یعنی خورشید و ماه بوده اند الا آنکه ستاره پرستی صابئین مانند پرستش و ستایش آتش نزد زردشتیان است که آتش پرستی در برابر خدا پرستی نیست بلکه به قول فردوسی پاک زاد : مگویی که آتش پرستان بدند پرستنده پاک یزدان بدند و باید گفت که در بسیاری ادیان اسماء تشبیهی خداوند بر اسماء تنزیهی غلبه کرده و مظاهر مورد احترام در سطح عوام به جای پروردگار یکتا معرفی شده اند. ابوریحان بیرونی خود شخصاً در سفر هند با پیشوایان دینی هندوان و مذاهب دیگر گفتگو داشته و بدین نتیجه رسیده است که بر خلاف تصور عامه ، بودائیان یا کریشنائیان و هندوان بت پرست نیستند بلکه آنها به خدای یگانه یکتا معتقدند که سرچشمه تمامی آفرینش است و این بت ها که مظاهری از زیبایی و خوبی و عشق و وفاداری بوده اند به اشتباه نزد عامه عنوان خدا یافته اند. اما در آیه مورد بحث باید گفت که خداوند بعد از صابئین کلمه "من" را نیز آورده که معنی "هر کس" یا "هر انسانی" یا "هر فرد آدمیزاد" و امثال این معانی را در خاطر می آورد و همچنین به نظر می آید که در این آیه خداوند عنوانها و اسمهایی چون مومن و یهود و ترسا و صابئی و هندو و بودائی و زردشتی و غیره را نفی فرموده و خاطر نشان کرده است که این عنوانها هیچ یک به تنهایی مایه رستگاری نیست و آنچه مایه رستگاری هر انسانی با هر عنوان دینی است همان "ایمان به آفریدگار واحد" و "ایمان به روز رستاخیز و روز پاداش و جزا" و "انجام کارهای صالح" است که آدمی را می رهاند و به بهشت می رساند و کار صالح نیز چنانکه عامه مفسران گفته اند و اینجانب نیز بر آن تکیه کرده ام ارتباطی به اعمال آئینی که در شریعت های گوناگون متفاوت است ندارد بلکه عمل صالح همان کارهایی است که همه مردم از هم انتظار دارند و یکدیگر را به انجام آنها می ستایند و فرا می خوانند و با این تعبیرات است که کثرت گرایی مذهبی نیز می تواند تحقق یابد. سوال35 : نیم ز کار تو غافل همیشه در کارم... اگر خداوند چنین نظری نسبت به بندگانش دارد، پس برای مثال تکلیف صدها کودکی که این روزها در شمال آفریقا در اثر قحطی جان خود را از دست می دهند چیست؟ پاسخ: طرح این سوال نشانه روح پاک و عدالت جوی شماست که بی عدالتی را نه از جانب مردمان و نه از جانب پروردگار نمی پسندد. اما مسئله عدالت در جهان کبیر یعنی در کل آفرینش نیاز به بحثهای طولانی و بیش از آن به مطالعات مناسب در حکمت و ادبیات دارد و ممکن است شخص پس از انس با بزرگانی چون مولانا و شکسپیر و امثال آنها آهسته آهسته دریابد که چگونه است این عدالت پروردگار که تعارضی با این همه رنج و محنت در جهان و بیداد ظالمان ندارد بلکه در ساحتی و در بعدی و از نگاهی ما باید همگی برای احراز عدالت و رفع محرومیت در جهان بکوشیم و از نگاهی دیگر و در ساحتی دیگر بدانیم که خطایی بر قلم صنع نرفته و هر چه آن خسرو کند شیرین بود: نیست در دایره یک نقطه خلاف از کم و بیش عارفان گفته اند که آن ساحت دوم عشق است در وسیعترین معنی خود که سعدی گفت : و این همان ساحت است که هاتف اصفهانی گفت: در فرهنگ هندوان به خصوص در معارف کریشنایی و ودائی برای رفع این گونه اشکالات که "چرا یکی در خانواده ای ثروتمند بدنیا می آید و از همه مواهب برخوردار می شود و یکی در گوشه ای از جهان در میان فقر و مسکنت بدنیا می آید و یا از گرسنگی می میرد یا به سختی روزگار می گذراند" گفته اند ارواح آدمیان بارها و بارها به این عالم می آیند و اگر در دوره ای کارهای ناپسند کرده باشند و در همان دوره جزای آنرا نیابند دور بعد در سختی و محنت زاده می شوند و رنجی که بر آنها است در حقیقت برای تکامل روح آنهاست و آن رنج را کارما می نامند و معتقدند هر کس باید کارمای خود را به دوش بکشد و این نظریه را در مجموع تناسخ می نامند. اما به نظر ما این شیوه مشکلات را حل نمی کند و مسئله عدالت الهی همچنان زیر سوال می ماند و به نظر ما راه همان طریق عشق و معرفت است که به تدریج در دل آدمی سّر این قضیه مکشوف می شود و پاسخ کوتاهی در چند کلمه نمی توان به آن داد.
سوال36 : اگر دنیا، برزخ، آخرت و... را به شکل یک سیستم ببینیم، آیا راه خروجی از این سیستم وجود دارد به شکلی که هنوز ماهیت خود را به عنوان یک انسان حفظ کرده باشیم؟ پاسخ: آری آدمی می تواند از همه مدارج هستی و از همه سیستمها بیرون جهد و به قول نظامی خطاب به انسان گوید: دور تو از دایره بیرون تر است در کتاب "در قلمرو زرین" و نیز در کتاب "در صحبت مولانا" در گوشه و کنار آن به این نکته مکرر اشاره شده است که آدمی به تعبیر شکسپیر موجودی شگفت و نامتناهی است و هیچ حد و مرزی برای پرواز او وجود ندارد.
سوال37 : من به هیچ گروهی گرایش ندارم و هدفم را از آفرینش و بودن نمی دانم و همچون آونگی معلق هستم. شما چگونه من را راهنمایی می کنید؟ پاسخ: زهی سعادت که به هیچ گروه و فرقه ای گرایش ندارید و در بند اندیشه های خاصی نیافتاده اید و می توانید مستقیماً فطرت الهی خود را به کمک بطلبید که پیر مغان شما و خضر راه شماست. شما با تمام وجود احساس می کنید که عاشق زیبایی و دانایی و نیکویی هستید و دلتان می خواهد هر چه بیشتر از این سه گوهر برخوردار شوید پس روشن است که باید دنبال کسب معرفت و کسب هنر و رسیدن به خلق خوش و مهربانی و وظیفه شناسی و فضیلتهای دیگر اخلاقی باشید چون از دیگران همین انتظار را دارید . بنابراین تکلیف شما روشن است خداوند شما را برای رسیدن به کمال آفریده است و مسیر را نیز در فطرت شما نهاده است . البته مطالعه کتابهای خوب و رسیدن به حضور بعضی بزرگان می تواند چراغ فطرت شما را روشن تر کند.
سوال38 : نظر شما در خصوص حجاب چیست؟ پاسخ: شما می توانید به قطعه 231 از کتاب "در صحبت قرآن" مراجعه نمائید و بخصوص نظر مولانا را در تمثیل حجاب بخوانید. حجاب در اصل یک توصیه ایمنی است و برای حفظ زن از خطرات احتمالی وضع شده است.
سوال39 : کتاب تاریخ تمدن در لیست کتابهای مورد تائید شما در وب سایت رسمی نیست. آیا خواندن آنرا توصیه می کنید؟ پاسخ : تاریخ تمدن توسط شخصیتهای گوناگون و به زبانهای گوناگون در جهان بسیار است از جمله تاریخ تمدن اسلام به قلم گوستاو لوبون . تاریخ تمدن 11 جلدی ویل دورانت نیز کتاب ارزشمندی است. البته ترجمه فارسی آن همه جا به مرتبه کمال نیست و اگر بتوانید متن انگلیسی آن را مطالعه کنید بهتر است. در عین حال کتابهای خوب کتابهایی است که مایه رشد و روشنایی می گردد اما ضرورت ندارد که خواننده با همه مطالب آن موافق باشد و آنها را بپذیرد اما خواندن کتابهای بزرگ که مجموعه ای از آنها را در سایت خود آورده ایم توسط بزرگان جهان توصیه شده است. تاریخ تمدن ویل دورانت نیز مشمول همین قاعده است.
سوال40 : چرا دانته یکی از بزرکترین فیلسوفان اروپا وجهان ، نبی اکرمو دانشمندان مسلمان ایرانی را در جهنم بهبدترین شکل ترسیم کرده است؟ پاسخ : بزرگی دانته در شعر و شاعری است و او را در کنار شکسپیر و هومر از بزرگترین شخصیتهای ادبی جهان می شناسند. آنچه در کتاب او مهم است این است که او جایگاه بدان و بدکاران را در جهنم نشان داده است و هیچ کار خوبی را به عواقب جهنم و برزخ گرفتار نکرده است. پیام کلی او در آیه زیر از قرآن خلاصه می شود: و من یعمل مثقال ذره خیرا یره در این کتاب عموماً اشتباه در حکم نیست اما اشتباه بیشتر در تشخیص مصداق است که اغلب ناشی از تبلیغات سوء برخی متولیان متعصب مسیحی بوده است . البته آنچه شما اشاره کردید نشان نقصان او در شیوه نگرش به عقاید مختلف است اما از عظمت کار او در حفظ میراثهای فرهنگی مسیحیت نمی کاهد. ضمناً ما مکرر اشاره کرده ایم که مطالعه کتابهای بزرگ مایه رشد و روشنایی است اما ضرورتی ندارد که خواننده همه مطالب آن کتابها را پذیرا شود اما مطالعه آنها توسط بزرگان جهان توصیه شده است. [ دوشنبه 93/4/16 ] [ 10:32 صبح ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
پاسخ های حسین الهی قمشه ای به پرسش های متداول/
به گزارش پارسینه، حسین الهی قمشه ای در سایت شخصی خود به سئوالات متداول مخاطبانشان پاسخ داده است که با توجه به جالب بودن سئوالات و پاسخ های الهی قمشه ای، متن آن را از نظر می گذرانید. دکتر حسین محیالدین الهی قمشهای، عارف، فیلسوف، ادیب، سخنران، مترجم و نویسنده معاصر ایرانی است که در زمینه? ادبیات، هنر و عرفان فعالیت میکند. *** سوال1 : چرا ما دعا می کنیم ؟ خداوند از خواسته های ما آگاه است و اگر سکوت هم کنیم او همه را می داند . پاسخ: دعا بسیج نیروهای درونی ما است تا بتوانیم آرمانی را که در ذهن داریم مشخص و روشن دنبال کنیم و در اینکار از حق و حقیقت که همان خداست یاری می گیریم. سوال 2 : آیا واقعاً چشم زدن وجود دارد؟ پاسخ: تقریباً در همه فرهنگهای جهان گونه ای از اعتقاد به چشم زخم "Evil Eye” مشاهده می شود و به نظر ما نیروهایی چون حسادت ، نفرت و انتقام جویی می تواند تاثیرات منفی و آزار دهنده ای در زندگی انسانها داشته باشد و این به معنی قبول انرژی های معجزه آسا نیست بلکه گاهی چند کلمه حرف، یک نگاه و یا حتی یک حرکت دست می تواند آشوبی بر پا کند. آدمی باید خود را از مصاحبت اینگونه افراد بر کنار دارد و به خصوص امتیازات خود را در معرض نگاه همگان نگذارد. دشمن طاووس آمد پر او ای بسا شه را بکشته فّر او مثنوی
سوال 3 : عرفان عملی چیست ؟ پاسخ: عرفان عملی یعنی حرکت به سوی زیبایی ، دانایی و نیکویی به عنوان سه وصف الهی. این سه وصف چنانکه در خداوند پیوند دارند ، بر روی زمین نیز زیبایی ، دانایی و نیکویی یک حقیقتند.
سوال4 : نظر شما در مورد سلسله های تصوف ومبانی اندیشه های آنها چیست؟ پاسخ: تصوف راستین اگر باشد مورد تائید است. بزرگانی چون حافظ ، سعدی و مولانا ، همه صوفی بوده اند و مایه سر بلندی تصوف. اما چون بسیاری از دکانداران مکتب تصوف سخنان گزاف گفته و چهره این مکتب را ناموزون نشان داده اند ، حافظ و سعدی و مولانا نیز گاهی از تصوف برائت جسته و صوفیان را ملامت کرده اند. تصوف راستین عرفان اصیل اسلامی است.
سوال5 : آیا انسان با ازدواج به خداوند نزدیکتر می شود ؟ پاسخ: ازدواج همگامی با طبیعت و ادامه خط تکاملی بشریت است . هر چند که در بیان مقصود آن اختلاف نظر است اما در این نکته اتفاق نسبی وجود دارد که ازدواج همگام شدن با طبیعت و در سیر تکامل یعنی نزدیک تر شدن به خداست.
سوال 6 : چرا در آیه الکرسی خداوند می فرماید هیچ اکراه واجباری در دین نیست اما در بسیاری از آیات دیگر منجمله در سوره توبه مکرر آمده که با دشمنان کارزار کنید تا به دین خدا درآیند ؟ پاسخ: اصل کلی همان است که در آیه الکرسی آمده است یعنی جنس اکراه در دین راه ندارد زیرا اکراه دین را نقض می کند . یعنی آنکس که دینی به او تحمیل شود در حقیقت دینی ندارد. اما آیاتی که در آنها فرمان نبرد و مقابله و مقاتله با کفار آمده ، مقصود کافرانی است که به حقوق مسلمانان تجاوز کرده و به روی آنها شمشیر کشیده اند و به آنها کافر حربی گویند. بدیهی است هر انسانی از حق دفاع برخوردار است و در قرآن در چند مورد اشاره شده که اگر کافران دست از تقابل برداشته و اعلام صلح کردند شما هم بپذیرید و دست از تقابل بردارید زیرا تجاوز از جانب آنها بوده است . در جای دیگری در قرآن آمده است که کافران همان ظالمان و متجاوزان به حقوق دیگرانند.
سوال 7 : در دنیای امروز چگونه درست را از غلط بشناسیم؟همه چیز تغییر کرده و ارزشها به ضد ارزش تبدیل شده چگونه در مسیر صحیحقدم برداریم؟ پاسخ: شناخت درست از غلط و حق و ناحق به طور کلی در فطرت آدمی به ودیعه گذاشته شده است و بی هیچ تعلیمی همه آدمیان در می یابند که دروغ گفتن و فریب دادن و منافع خود را بر حق برگزیدن و تکبر و حرص و آز و تجاوز به حقوق دیگران نامطلوب و نکوهیده است. در مقابل صدق و راستی و وفای به عهد و تواضع و خدمت به خلق پسندیده است . قانون طلائی در اخلاق این است که با دیگران چنان رفتار کن که می خواهی با تو رفتار شود و چنان رفتار نکن که نمی خواهی با تو رفتار شود. شما از عقل فطری خود پیروی کنید و هر چه دیگران گفتند را با معیار عقل بسنجید و اگر تردیدی داشتید به عقلای دیگری که در کمال و فهم ستوده شده اند نیز مراجعه کنید.
سوال8 : همانگونه که در لیست کتابهای مورد تائید شما بود ، مدتی است که کتاب اوپانیشاد و کتاب گیتا را مطالعه می کنم و سوالات بسیار زیادی در آنجا برایم مطرح شده است از جمله اینکه ، در آنجا خواندم که خداوند دارای فرم است .مطالب دیگری نیز در آن وجود دارد که من را کاملاً گیج کرده است. لطفاً بفرمائید آیا محتویات این کتابها کاملاً مورد تائید است ؟ پاسخ: کتابهایی که برای خواندن توصیه می شوند و به عنوان کتاب خوب یا بزرگ معرفی می شوند برای رشد کلی اندیشه و بینش خواننده است نه آنکه هر آنچه را که در آن کتابها آمده بپذیرند. شخص در اثر مطالعه کتابهای خوب به تدریج چراغهایی در دلش روشن می شود که حقایقی را در پرتو آنها می توان دید و دو کتاب فوق در شمار همان کتابها است. اما در مورد فرم و صورت باید گفت که خداوند در هیچ فرم و صورتی محدود نمی شود اما در همه فرمها و صورتها متجلی است. گل ، درخت ، ماه و خورشید خداوند نیستند اما در دیده اهل بصیرت تجلیات خداوند در این گونه آیات مشاهده می شود.
سوال 9 : این حقیر دستی در موسیقی(پیانو) دارم اما آن چیزی که شما همیشه از موسیقی میفرمایید را نتوانستم به طور کامل در نتها دریابم . گویا اشعار بزرگان ما همچون حافظ و مولانا و ابوسعید در سبک سازهای سنتی بیشتر و بهتر نهفته شده و به سختی در سبک آهنگسازی و سازهای جهانی دیده می شود؟ پاسخ: موسیقی خوب و متعالی به نوازنده و سازنده آهنگ متکی است و ساز نقشی در آن ندارد. اگر نوازنده به درجه کمال برسد و آهنگی را که انسان برجسته ای در خاطرش نقش بسته را بنوازد ، تا مرز ابدیت پیش می رود و طعمی از ابدیت و معنویت جاودانه را خواهد چشید. موسیقی شرق و غرب اگر چه با هم تفاوتهای بسیاری دارند اما در این خصلت که در نقطه های اوج ، آدمی را به جهان جاودانه نزدیک می کنند ، مشترکند.
سوال 10 : چگونه بفهمیم که واقعا کسی به سمت خدا می رود ؟ پاسخ: بارزترین نشان حرکت به سوی خدا که کمال مطلق است این است که شخص به سوی زیبایی یعنی هنرها ، دانایی یعنی فلسفه و علوم دیگر و نیکویی یعنی خلق خوش و حفظ شرافت انسانی در حرکت باشد و نشان کلی این حرکت شادی پاک و عمیق است که پیوسته با سالک همراه خواهد بود.
سوال 11 : نظر شما در مورد جاودانگی روح چیست و اگر من قبل از تولد هم بوده ام پس چرا چیزی از آن دوران به خاطر نمی آورم؟ پاسخ: درباره جاودانگی روح می توان نخست به آثار افلاطون به خصوص مکالمات کوتاهتر او مراجعه کرد (Phaedo , Phaedrus, Meno) . علاوه بر این ادبیات ما به خصوص مثنوی آکنده از اعتقاد به جاودانگی روح است و سّر جاودانگی روح و فنا پذیری جسم این است که مرگ انحلال اجزاء هر چیز است و جسم طبیعتاً در معرض هلاکت است زیرا از میلیاردها ذره تشکیل شده است اما روح یک حقیقت بسیط و تجزیه ناپذیر است و مرگ کاری با آن نمی تواند انجام دهد. با خود ملک الموت بگوید هله واگرد کین جا نکند هیچ سلاح تو سلاحی به یاد نیاوردن خاطرات گذشته نشان از نبودن نیست کما اینکه شما در شیرخوارگی بوده اید و چیزی از آن دوران به یاد ندارید. امّا به معنای دیگری باید گفت که ما چه بسیار خاطرات ارزشمند از زندگی پیشین داریم که سرچشمه هنرها و اخلاق و علم ها است. فطرت انسان جویای زیبایی ، دانایی و نیکویی است و ما با این سه عشق به دنیا آمده ائیم. موسیقی خاطرات ازلی ماست و همینطور زیبایی های دیگر.
سوال12 : نظر شما در مورد موسیقی چیست و چرا برخی موسیقی را جایز نمی دانند ؟ پاسخ: خرد جمعی (collective intelligence) در طول تاریخ تا به امروز پیوسته ستایشگر موسیقی به عنوان یکی از بلندترین قله های زیبایی و معنویت بوده است و بزرگان جهان به اتفاق گفته اند آنچه در خرد جمعی انسانها مطلوب و محبوب است نشانی از محبوبیت و مطلوبیت آن در پیشگاه خدا است. بنا بر حدیث پیامبر اکرم هر انسانی بر اساس فطرت به دنیا می آید و دین ها و آئین ها ، همه بعد از فطرت قرار می گیرند و بنابر آیات مکرر در قرآن فطرت انسان همان فطرت الهی است ( فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ) بنابر این اگر تعارضی میان ظواهر دیانت و تفسیرهای دینی و فطرت آدمی باشد ، آن مسموع نیست زیرا پیامبر اکرم فرموده است : (کلّ ما حکم به العقل، حکم به الشرع ) ، یعنی آنچه شرع به آن حکم می کند ، عقل نیز با آن هماهنگ است و همچنین در حدیث دیگر آمده است که پیامبر فرمود (أنَّ العقل رسولٌ من داخل، والرسول عقلٌ من خارج، ) یعنی عقل آدمی رسول الهی است در درون او و رسول الهی عقل آدمی است در خارج ذات او . شاید بتوان گفت که برخی از علمای دین به سابقه بعضی مجالس ناموزون که موسیقی نیز جزئی از آن بوده است در تحریم آن مجالس سخن گفته اند و آنرا مجلس غنا نام نهاده اند و ای بسا که این تحریم مشمول همانگونه مجالس است.
سوال 13 : آیا لعن و نفرین های ذکر شده در زیارت عاشورا مغایر با سبک و سیاق دین اسلام در برخورد با ظالمان و ستمگران نیست ؟ پاسخ: در قرآن حکیم آمده است که بدی را به نیکی دفع کنید چنانکه دفع و لعن تاریکی روشن کردن چراغ است نه تاریکی را نفرین کردن. البته می توان بطور کلی لعن و دور باش خدا را بر همه ستمکاران از این حیث که ستم می کنند اعلام کرد و این دورباش خود توجه به این نکته است که ظلم و تجاوز و تعدی و فریب موجب دوری از رحمت خدا و دوری از همه خوبیها و زیبایی ها است و انسانهای بد به فرمان تکوینی خداوند از همه برکتها محروم هستند. بنابر این لعن عملی است که ما باید انجام دهیم و آن کاری در خلاف جهت بدکاران است و تنها با کار خوب می توان کار بد را لعن کرد و این کار زبان نیست. سوال14 : من در گذشته اشتباهات زیادی کرده ام ، هر چند الان به اشتباهات خود پی برده ام اما هنوز از طرف دوستان و آشنایانم مورد عتاب قرار می گیرم. آیا این کار آنها واقعاً گناه نیست؟ پاسخ: وقتی آدمی به نادرستی بعضی اندیشه های خود آگاه می شود ، این آگاهی خود به منزله توبه است زیرا دیگر آن عقاید را ندارد و بدان عمل نمی کند و پیامبر فرموده است توبه کننده ازگناه مانند کسی است که گناهی نکرده است. از این روهرگز نباید به اعتبار گذشته ای که شخص از آن گذشته است دلی را شکست و عتابی یا حتی اشاره ای به کارهای پیشین نمود زیرا این کار گناهی عظیم است.
سوال15 : بنده می خواهم آیین صوفیگری در پیش بگیرم ,چگونه میتوانم شروع کنم؟ پاسخ: آیین صوفیگری در این روزگار معانی نامطلوبی را در ذهن القاء می کند. بخصوص که بعضی روشنفکران کتابهایی در رد صوفیگری نوشته اند. تصوف حقیقی که همان عرفان اسلامی و به زبان دیگر اسلام در نقطه تعالی است ، بر پایه قرآن و حدیث استوار است و آن راهی درست و هماهنگ با فطرت انسانی است و بر محور وحدت وجود و جاودانگی روح و انجام کارهای نیکو و رسیدن به خلق خوش و خدمت به خلق می گردد. وحدت وجود آن را می توان از آیه "هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن" دریافت و نیز از آیات دیگری چون "فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّـهِ " و امثال آن . جاودانگی روح نیز درونمایه اصلی قرآن و همه کتب آسمانی است. کار نیکو یا عمل صالح به تعبیر قرآن آدمی را به بارگاه قرب الهی سوق می دهد. برای آشنایی با این مکتب که با عرفان مغرب زمین و سخن شاعران بزرگ جهان در یک مسیر قراردارد می توانید به فارسی با آثار مولانا جلال الدین بلخی آشنا شوید و این حقیر در دو کتاب با عنوان های گزیده فیه ما فیه و در صحبت مولانا به زبان ساده مکتب مولانا را معرفی کرده و نقطه های اوج مولانا را با شرح و توضیحات عرضه کرده ام.
سوال16 : برای شروع به مطالعه در زمینه فلسفه غرب شما چه کتابهایی را توصیه می کنید؟ پاسخ: برای فلسفه غرب کتاب سیر حکمت در اروپا اثر محمد علی فروغی کتاب نسبتاً روان و جامعی است و اگر به راستی می خواهید از صفر شروع کنید قبل از کتاب سیر حکمت در اروپا ، می توانید کتاب دنیای سوفی را به زبان آلمانی یا ترجمه انگلیسی و یا ترجمه فارسی دکتر کورش صفوی آغاز کنید و پس از سیر حکمت و به دنبال آن آثار افلاطون را دنبال کنید . کتاب سیر حکمت خود بهترین کتابها را برای مطالعه بیشتر به شما معرفی می کند.
سوال17 : دریکی از سخنرانیهای شما شنیدم که گفتید خدا در قرآن فرموده حتی به کافران دشنام ندهید. میخواستم بدانم آیا دقیقا آیه ای به همین معنی هست؟ پاسخ: عین آیه قرآن این است : وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّوا اللّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ :اگر ما به خدایان باطل آنها ناسزا گوییم ، آنها را بر می انگیزیم که سخن ناسزایی درباره خدای حقیقی گویند. لعن تاریکی اشکالی ندارد اما لعن تاریکی کلمات و الفاظ نیست بلکه روشن کردن چراغ است . هر چه شما بر نور بیفزایید از ظلمت کم می شود و دور و ملعون می گردد.
سوال 18 : عشق آمدنی است یا آموختنی؟ پاسخ: هم درست است که عشق آمدنی است یعنی عطا و موهبت الهی است که زمینه رسیدن به آن را در ذات فراهم کرده است و هم آموختنی است به معنی آنکه می توان اسرار و اطوار عشق را از بزرگان جهان آموخت ازجمله مولانا بیش از همه از عشق سخن گفته است.
سوال 19 : شرایط اصلی دینداری چیست ؟ پاسخ: در قرآن آیاتی هست که آنها را فلسفه جاوید خوانده اند در این آیات شرایط اصلی دینداری در سه بخش آمده است : 2- ایمان به روز پاداش و جزا و اینکه روح ما پس از مرگ در پیشگاه الهی مسئول اعمال دنیوی خود خواهد بود. 3- انجام کارهای نیک یا عمل صالح که در فطرت همه آدمیان نوشته شده است. این سه نکته فوق را خداوند شرط رستگاری قرار داده و اما عبادات مانند نماز و روزه و حج چیزهای هستند که باید برای رسیدن به عمل صالح از آنها مدد گرفت. بدین معنی که با عبادتی مانند نماز شخص هر روز تکرار می کند که خداوندا مرا به راه راست ( که همانا انجام عمل صالح است) هدایت فرما و این تکرار او را یاری می دهد که پیوسته به یاد خدا باشد و قدمی به خطا نرود و به همین جهت در قرآن آمده است که نماز را برای یاد من به پای دارید.
[ دوشنبه 93/4/16 ] [ 10:30 صبح ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
چیکن استراگانف
ابتدا مرغ را با ادویه دلخواه می پزیم و بعد نگینی خرد می کنیم. [ شنبه 93/4/14 ] [ 10:23 صبح ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
سس قارچ و مرغ با پاستا
ابتدا پیاز را کمی تفت دهید سپس تکه های مرغ را در آن انداخته و با پیاز خوب سرخ کنید. قارچ را با حرارت زیاد سرخ کنید. مرغ و پیاز را به آن اضافه کرده در ظرف را بگذارید تاکمی مرغ پخته شود سپس شوید را به آن اضافه کنید . پس از دو دقیقه زیر حرارت را کم کم کرده خامه را اضافه کنید و همه مواد را خوب مخلوط کنید. این غذا زود سرد می شود بهتر است در ظروف وارمر ریخته شود تا هنگام سرو سرد نشود.این خوراک را می توان با انواع پاستا و پوره سیب زمینی سرو کرد. مرحله 1
مرحله 2
مرحله 3
مرحله 4
مرحله 5
[ شنبه 93/4/14 ] [ 10:14 صبح ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
شنیتسل مرغ
پوست مرغ را بگیرد و سینه آن را از وسط به دو نیم کرده. جوری برش بزنید که سر بال باقی بماند اگر بدون استخوان بخواهید بدون سر بال برش بزنید. از هر سینه مرغ 2 شنیتسل می توان آماده کرد. به تکه های مرغ نمک و فلفل سیاه بمالید. سپس درون یک کیسه کلفت قراردهید و با بیفتک روی آن بکوبید آنقدر که پهن و نازک شود.در این مرحله با یک چاقوی تیز اضافه های کناره مرغ را برش بزنید. تکه های مرغ را در آرد بغلتانید و یک تکان بدهید. تخم مرغ را با کمی بکینگ پودر و نمک مخلوط کرده و هم بزنید و تکه مرغ را در آن فرو کنید و بالا نگه دارید تا اضافه های تخم مرغ بریزد. سپس در پودر سوخاری مخلوط با ادویه دلخواه ( نمک، فلفل سیاه، فلقل قرمز، پودر سیر یا زنجفیل ) بغلتانید و کمی تکان بدهید تا اضافه های پودر سوخاری بریزد. سپس در روغن داغ که با حرارت ملایم داغ شده است بیاندازید تا سرخ شود.
مرحله 1
مرحله 2
مرحله 3
مرحله 4
مرحله 5
مرحله 6
[ شنبه 93/4/14 ] [ 9:34 صبح ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
خمیر پیتزا 1
شیر را کمی گرم کنید در حدی که گرمای آن را احساس کنید به اصطلاح ولرم باشد. سپس مایع خمیر و شکر را اضافه کنید و هم بزنید حدود 15 دقیقه در جای نسبتا گرم قراردهید تا مایه خمیر در شیر حل شود و اصطلاحا بعمل آید سپس روغن را به آن اضافه کنید. آرد و نمک را با هم الک کنید و وسط آرد را خالی کنید مایه خمیر بعمل آمده را در وسط آرد بریزید و با دست ورز دهید تا خمیر یکدستی شود تا حدی که به دست نچسبد و خشک نباشد.روی آن را بپوشانید. پس از 1 تا 1.5 ساعت استراحت به خمیر، آماده استفاده است.
مرحله 1
مرحله 2
مرحله 3
مرحله 4
[ شنبه 93/4/14 ] [ 8:57 صبح ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
پیراشکی گوشت
مقداری آرد روی سطح کار بریزید و خمیر را با وردنه بازکنید. و با لیوان روی خمیر فشار بیاورید. و خمیرهایی دایره ای آماده کنید. شما می توانید از قالب بیسکویت هم استفاده کنید. برای هر پیراشکی به دولایه خمیر نیاز دارید. سپس مواد گوشتی را بین دو لایه قرار داده و به آرامی با نوک انگشت لایه ها را بهم بچسبانید. و پیراشکی ها را در سینی فر که کمی چرب کرده اید با فاصله بچینید. پس از آنکه تمام پیراشکی ها را آماده کردید بسته به مقدار پیراشکی ها زرده تخم مرغ را با کمی زعفران دم کرده مخلوط کرده و روی پیراشکی ها بمالید تا روی آن خوشرنگ و طلایی رنگ شود. سپس پیراشکی ها را در فری که از قبل روی درجه 190 گرم شده در طبقه وسط به مدت 30 تا 40 دقیقه قراردهید.
زرده تخم مرغ را می توانید یک ربع آخر کار روی پیراشکی ها بمالید.
برای داشتن خمیر رنگی بعد از آماده کردن کار مقداری رنگ مجاز خوراکی را با کمی آب رقیق کرده و با نوک انگشت و یا قلمو روی خمیر بمالید.
رنگ مجاز خوراکی را به خمی اضاقه نکنید چون بسختی رنگ جذب خمیر می شود. مرحله 1
[ شنبه 93/4/14 ] [ 8:54 صبح ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
شیرینی نان برنجی
فر را روی حرارت 150 درجه سانتی گراد روشن کنید. روغن جامد و پودر شکر را با همزن هم بزنید تا نرم و لطیف شود. سپس زرده های تخم مرغ را اضافه کنید و دوباره هم بزنید تا کشدار شود. آرد برنج را با پودر هل و نمک مخلوط کنید و چند بار الک کنید. و به آن اضافه کنید. گلاب را کم کم اضافه کنید تا یک خمیر نرمی بدست آید در کیسه نایلونی در یخچال به مدت یک روز قراردهید. پس از نیم ساعت که از یخچال درآوردید در دست گلوله کنید و در سینی بچینید و با مهر مخصوص این شیرینی، روی آن نقش بیاندازید. در طبقه وسط فر به مدت 15 تا 20 دقیقه قراردهید تا زمانی که کف شیرینی ها، کمی تغییر رنگ داد از فر درآورید و صبر کنید تا کاملا سرد شود.در ظرف مورد نظر بچینید و سرو کنید.
مرحله 1
مرحله 2
مرحله 3
مرحله 4
مرحله 5
مرحله 6
[ شنبه 93/4/14 ] [ 8:53 صبح ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
چارلی میگوید آموخته ام که ...اموخته ام که ... با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه، رختخواب خرید ولی خواب نه، ساعت خرید ولی زمان نه، می توان مقام خرید ولی احترام نه، می توان کتاب خرید ولی دانش نه، دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره ، می توان قلب خرید، ولی عشق را نه. آموخته ام ... که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی آموخته ام ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است آموخته ام ... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت آموخته ام ... که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم آموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم آموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است آموخته ام ... که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند آموخته ام ... که پول شخصیت نمی خرد آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند آموخته ام ... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم آموخته ام ... که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد آموخته ام ... که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان آموخته ام ... که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد آموخته ام ... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم آموخته ام ... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم آموخته ام ... که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد آموخته ام ... که آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم دوستش دارم آموخته ام ... که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد
گرد آوری: گروه جامعه سایت تبیان زنجان http://www.tebyan-zn.ir/society.html [ شنبه 93/4/7 ] [ 12:11 عصر ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
|
![]() ![]() ![]() |