کد ماوس
http://savadamuzi.ParsiBlog.com | ||
فواید شگفت انگیز بادام برای پوستکمک به درمان آکنه، جوشهای سر سفید و جوشهای سر سیاه یکی از فواید بادام برای پوست، بهبود وضعیت آکنه است، چرا که بادام میتواند ظاهر آکنه و انواع جوشها را کمرنگ کند. هنگامی که مرتبا از روغن بادام استفاده نمایید، آکنههای شما به تدریج محو خواهند شد. اگر خیلی جوش داشته باشید، در حدی که رفع کردنشان سخت باشد، مطمئن باشید که بادام، بالاخره کاری برایتان خواهد کرد. کاهش چین و چروک و خطوط ریز صورت بدلیل آنتی اکسیدانهای گوناگون و خواص ضد پیری، میتوانید از بادام برای کاهش چین و چروک و خطوط ریز صورتتان نیز استفاده نمایید. بدین منظور میتوانید صورتتان را بطور منظم با روغن بادام ماساژ دهید. هنگامی که منظما با این روغن پوستتان را ماساژ دهید، به اندازهی قابل توجهی پوستتان درخشنده خواهد شد، بدین ترتیب جوانتر از سن و سالی که دارید به نظر خواهید رسید. بادام همچنین فواید دیگری همچون کاهش تیرگی اطراف چشم و جوانسازی پوست هم دارد که باعث پیشگیری از پیری خواهد شد پاکسازی سموم بدن بادام حاوی آنتی اکسیدانهای مفیدی است که بطور موثری سموم و رادیکالهای آزاد را در بدن شما پاکسازی خواهد کرد. اگر میخواهید ناپاکیهای پوستتان را تمیز کنید، میتوانید بطور مداوم از این آجیل بخورید. مطمئنا موثر خواهد بود، چرا که محتویات بادام بطور موثری ناپاکیهای بدن را تمیز کرده و پوست شما را از درون نرم و درخشان میکند. منبع بزرگ ویتامین E آلفا توکوفرول مادهایست که به وفور در بادام یافت میشود. این ماده یکی از مهمترین منابع ویتامین E است. ویتامینی که یکی از مهمترین نیازمندیهای پوست شماست! ویتامین E معمولا بنام غذای پوست شناخته میشود، چرا که واقعا پوست شما را تغذیه کرده و آنرا سالم میکند. این ویتامین به وفور در بادام یافت میشود. درمان یبوست و روان کردن فرایند هضم ما اینرا میدانیم که روانی کارکرد دستگاه گوارش در سلامت پوست تاثیر دارد. چرا دستگاه گوارش روان، بلافاصله سموم را از بدن دفع میکند. اما زمانی که یبوست داشته باشیم، فرایند گوارش ما با مشکل مواجه خواهد شد. بادام به درمان یبوست و روان ساختن دستگاه گوارش کمک کرده و باعث خواهد شد تا پوستتان درخششی سالم و طبیعیتر از همیشه بدست بیاورد [ دوشنبه 93/4/16 ] [ 11:28 صبح ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
[ دوشنبه 93/4/16 ] [ 10:48 صبح ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
به گزارش مهر، دکتر الهی قمشهای در پخش زنده گفتگوی برنامه فرهنگی "پیوند" از شبکه اول سیمای سراسری تاجیکستان در سخنان مبسوطی به نقش ادبیات بهویژه ادبیات فاخر فارسی در تعالی زندگانی انسانها پرداخت و گفت: آدمی با سه شعار زیبایی، دانایی و نکویی که آثار گهربار ادیبان اندیشمند ایرانی چون فردوسی، سعدی، مولانا، حافظ، نظامی و دیگران آن را تبلیغ میکنند، به رستگاری میرسد. [ دوشنبه 93/4/16 ] [ 10:46 صبح ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
[ دوشنبه 93/4/16 ] [ 10:44 صبح ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
[ دوشنبه 93/4/16 ] [ 10:42 صبح ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
سوال 121 : آیا مکتب اکنکار مکتبی درست است ؟ از آنجائیکه من به سفر روح و مراقبه علاقه زیادی دارم و اکنکار این کار را برایم انجام می دهد آیا شما این مکتب را توصیه می کنید ؟ پاسخ: توصیه اینجانب به جوانان جویای حقیقت این است که به هیچ دسته و گروه و فرقه ای خود را وابسته نکنند بلکه بطور کلی از خطوط مورد تایید دانشمندان و زبدگان جهان پیروی کنند. مراقبه در سیر و سفر معنوی سودمند است که آدمی مدتی (مثلا چهل روز) مراقب و ناظر اعمال و رفتار خود باشد و هر چه را با معیارهای عقل فطری خود ناهمآهنگ یابد به اصلاح آن بکوشد. به زبان دیگر در مقام قاضی و منتقد با خود بگوید که این کار را باید می کردی و نکردی و به آن کار نباید دست می زدی و زدی و تلاش کند آرام آرام خود را چنان بسازد که خود بپسندد و در عین حال برای اطمینان نظر شخصیت های برجسته و بی غرض و با فرهنگ و دور از تعصبات را نیز بپرسد تا مبادا خود دچار اشتباه شده باشد. اینگونه مراقبه ، آدمی را راست و درست و مطلوب و دوست داشتنی می کند و هر چه بر تعداد کسانی که شما را براستی دوست دارند و خاطرتان برایشان عزیز است بیشتر شود نشان موفقیت شماست. البته باید در شمار دوستداران علاوه بر عامه مردم انسانهای خوب و صمیمی و با صداقت و با فهم و شعور نیز شما را بپسندند تا بتدریج در میان اطرافیان شخصیت محبوب پیدا کنید. آشنایی مستمر با مولانا و سعدی و حافظ و شخصیتهایی چون گوته و شکسپیر و هوگو به این مقصود کمک می کند.
سوال 122 : شما هیچگاه از دین زرتشت و پیامبران غیر سامی سخن نمی گویید . آیا این کار دلیل بر ناحق بودن آنها است ، در حالیکه کلیه ادیان سامی کلاً به تفسیر همان سه پیام بزرگ زرتشت پرداخته و فراتر نرفته اند. پاسخ: اینجانب مکرر از زرتشت سخنانی نقل کرده ام از جمله آنکه فرموده است : تنها در هنگام مرگ است که آدمی از مقدار ثروت خود آگاه می شود، ثروت آدمی در هنگام مرگ همان کارهای خوبی است که در طول زندگی انجام داده است . و نیز از کتاب گیتای هندوان و از سخنان بودا و کنفسیوس در کلام مسموع و مکتوب خود آورده ام . مولانا در مثنوی می گوید : اطلب المعنی من القرآن قل لا نفرق بین آحاد الرسل یعنی تو از قرآن معنی را طلب کن و بگو ما فرقی میان رسولان الهی نمی گذاریم. اینجانب نیز همین راه را پیوسته دنبال کرده ام . در عین حال بر این باورم که در میان کتب آسمانی موجود در جهان قرآن از ویژگیهای خاصی برخوردار است.
سوال 123 : من رشته مهندسی کامپیوتر خوانده ام و چند سال هم در یک شرکت ، کار طراحی وب سایت و برنامه نویسی انجام داده ام و این کار مورد علاقه من است. به تازگی این فکر به سراغم آمده است که با توجه به اینکه این دنیا فانی و گذرا است و بیشتر باید به فکر آخرت بود برای اینکه ثواب بیشتری کرده باشم این کار را رها کنم و بروم خانه سالمندان کار کنم یا بروم معلم شوم ، با توجه به اینکه علاقه ای هم به این مشاغل ندارم آیا واقعاً ثواب کار در خانه سالمندان یا معلمی از طراحی وب سایت و یا برنامه نویسی بیشتر است ؟ آیا از نظر خدا علاقه داشتن به شغلی اهمیت دارد یا باید به خاطر خدا شغلی که ثواب بیشتر دارد ولی علاقه ای به آن نداریم ، انتخاب کنیم ؟ آیا به طور کلی این طرز فکر درست است یا نه؟ پاسخ: صداقت و اخلاص شما به خصوص در این روزگار شایان تحسین است زیرا بیشتر مردمان سوالاتشان در عالم این است که چگونه می توان هر چه بیشتر متاع دنیا و مقام و قدرت دنیوی را بدست آورد و در رفاه و آسایش زیست. اما آنچه نزد خداوند پسندیده است این است که خیر و خوبی و برکت وجود شما به مردمان برسد. باید بیندیشید که از کدام کار در مجموع خیر بیشتری حاصل می شود . آقای استیو جابز که عمری در کار طراحی و برنامه ریزی های شگفت رایانه و تلفن همراه و کامپیوتر های کوچک و کارآمد و ....گذراند خدمتی عظیم به تمام جامعه بشری کرد و میلیونها بلکه میلیاردها نفر از برکاتش برخوردار شدند. خدا را بر آن بنده بخشایش است که خلق از وجودش در آسایش است کار در خانه سالمندان و شغل معلمی هر دو کاری شریف و قابل ستایش است اما ممکن است نقطه بهینه توانایی شما برای خدمت به جامعه نباشد ، شما با مشورت دانایان اطرافتان استعدادهای خود را بسنجید و به کاری بپردازید که از هر کس دیگری بر نمی آید چون شما با اخلاص و نیت خیر کار می کنید مسلماً درآن کار که مناسب ذوق و استعداد شما است خدمت بیشتری توانید کرد و کار صواب و راه درست که ثواب بیشتر دارد این است.
سوال 124 : در میان قرآن های چاپ شده با ترجمه فارسی منسوب به حکیم مهدی الهی قمشه ای قرآن هایی منتشر شده که در مواردی با نسخه های قدیمی تر ترجمه ایشان تفاوت دارد و بعضاً متعارض است . این اشتباهات عمدی یا سهوی علاوه بر آشفته کردن وضعیت ترجمه های موجود ، طالبین و خوانندگان ترجمه فارسی آن مرحوم را به تردید اشتباه خوانی و دوری از تعلیم و تعلم حقیقی مفاهیم قرآنی مبتلا خواهد کرد. با توجه به انتشار وسیع ترجمه های متفاوت از ایشان ، جنابعالی چه توصیه و راهکاری در نظر دارید تا تنها یک ترجمه قرآن از آن مرحوم منتشر شود و یا شاید بهتر باشد یک نمونه ویراستاری و علامتگذاری شده زیر نظر جنابعالی ارائه شود تا تمام سازمانهای انتشاراتی موظف به استفاده از آن باشند و ابهامات موجود بر طرف شود. پاسخ: قدیمی ترین و قابل اعتماد ترین نسخه از ترجمه قرآن توسط مرحوم مهدی الهی قمشه ای مربوط به سال 1327 بوده که توسط استاد سید حسین میرخانی خوشنویسی شده و به چاپ رسیده که اکنون نایاب است. اینجانب نیز به دلایل ذکر شده در سوال شما یعنی اشکالات تایپی و دستکاریهایی که به مرور زمان روی ترجمه ایشان انجام گرفته است در سال 1378 اقدام به بازبینی ، ویرایش و آماده سازی یک نسخه از ترجمه ایشان کردم که توسط انتشارات هفت گنبد منتشر گردید و در حال حاضر نایاب است. این نسخه تصحیح شده توسط ناشر دیگری در دست چاپ است که پس از انتشار، مشخصات آن اعلام خواهد شد.
سوال 125 : با توجه به پخش گسترده سخنرانیهای شما در دنیای مجازی اینترنت و اینکه چند سالی است در داخل کشور سخنرانی رسمی نداشته اید ، موسسه فرهنگی هنری الهی قمشه ای چه معیاری برای تولید آثار صوتی و تصویری دارد و محل و تاریخ این سخنرانی ها کدام است؟ پاسخ: سخنرانی هایی که توسط موسسه فرهنگی هنری الهی قمشه ای تولید ، تکثیر و عرضه می شود دارای ویژگیها و امتیازات زیر است: 1- کیفیت ضبط سخنرانی ها بسیار خوب است. 2- شامل سخنرانی هایی است که قبلاً منتشر نشده و در آرشیو موسسه موجود است . 3- اغلب سخنرانیها در سالهای اخیر در مراکز فرهنگی خارج کشور یا کلاسهای خصوصی داخل کشور ایراد شده است ، هر چند که زمان و مکان سخنرانی ها نقش و اهمیت خاصی در مباحث مطروحه ندارد . 4- تمام آثار صوتی و تصویری تولیدی موسسه دارای مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شماره ثبت کتابخانه ملی ایران است
سوال 126 : من کتاب " در صحبت قرآن" شما را می خوانم و لذت می برم ، اما سوالی ذهنم را به خود مشغول کرده و آن این است که تفاوتی میان سوره های مکّی و مدنی می بینم . به این صورت که در سوره های مکّی از صلح و آرامش صحبت شده اما درسوره های مدنی همه جا بحث از کشتن دشمنان و رحم نکردن به آنهاست . پاسخ: این تفاوت که بعضی میان سوره های مکّی و مدنی قائل شده اند ، اصالتی ندارد . قرآن همه جا دین رأفت و رحمت است و اگر در بعضی آیات از جنگ و مقاتله سخن رفته ، معلوم است که برای دفاع از دشمن مهاجم است ، دشمنی که او با شما سر جنگ دارد نه شما با او . به همین جهت تأکید قرآن در این است که هرگاه او متمایل به صلح شد شما نیز بپذیرید . چرا که: " عدوانَ الّا علی الظالمین " ( سوره بقره : 193) یعنی هیچ دشمنی نیست مگر با ستمکاران و متجاوزان . شما می توانید به اصل آیه و ترجم? کامل آن مراجعه کنید . همچنین در آیات 7 و 8 و9 از سور? ممتحن آمده است : شاید چنین باشد که خداوند بین شما و دشمنان پیوند دوستی برقرار کند از آنکه خداوند توانا و آمرزنده و مهربان است خداوند شما را نهی نمی کند از دوستی با کسانی که به جنگ با شما برنخاستند و شما را از دیارتان بیرون نکردند شما با آنها با محبت و عدل وانصاف رفتار کنید . اگر آیات جنگ و مقاتله با کافران حربی ( یعنی آنهایی که به سوی مسلمانان شمشیر کشیده اند ) در سوره های مدنی بیشتر آمده است ، طبیعی است زیرا در آغاز دعوت پیامبر در مکه هنوز گروه های منسجمی علیه مسلمانان شکل نگرفته بودند تا دستور خاصی برای مقابله و مقاتله با آنها صادر شود. [ دوشنبه 93/4/16 ] [ 10:40 صبح ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
سوال 101 : از آنجا که مطابق اصول دین مبین اسلام ،اصول دین تحقیقی است نه تقلیدی و هر شخص باید در آن خود به تحقیق پرداخته به آن برسد ، حال با توجه به اینکه تحقیق امری نسبی بوده و هر شخص بسته به محیط و شرایط تحقیق ممکن است به نتیجه ای دگرگونه با دیگری برسد . حال اگر شخصی به نتیجه ای خلاف آنچه مورد نظر ما است برسد مرتد شناخته شده و طبق آئین اسلام باید کشته شده و فرصت توبه و بازگشت را از دست می دهد. لطفا این موضوع را تحلیل فرمائید. پاسخ: خداوند در آیات مکرر از قرآن کریم به صراحت بیان فرموده است که رستگاری آدمیان در سه صفت است یکی ایمان به خدا یعنی آفریدگار و طراح جهان ، دیگر ایمان به روز قیامت و حساب و کتاب و پاداش و جزا و سوم انجام کار خوب. اینجانب در کتاب 365 روز در صحبت قرآن در چند مورد به تفسیر اینگونه آیات پرداخته ام که در صورت دسترسی به کتاب و مراجعه به فهرست آن می توانید با این بحث آشنا شوید و در گوشه و کنار این کتاب پاسخ پرسشهای خود را بیابید. سوال 102 : خانمی به نام عزت السادات الهی نباتی با عنوان الهی قمشه ای در مجالس مذهبی مبادرت به سخنرانی می کند ومدعی است از اعضای منسوب به شما می باشد وعلاقمندان شما را با این نام جذب می کند. لطفا اعلام فرمایید در خانواده درجه یک و درجه دوم شما چنین نامی وجود دارد ؟ پاسخ: این خانم هیچگونه نسبت دور یا نزدیکی با خانواده الهی قمشه ای ندارد و به نظر می رسد که برای گرم کردن بازار خود این ادعا را کرده است. سوال 103 : خواهش می کنم کتاب یا سخنرانی معرفی کنید که درباره اثبات وجود خدا باشد ، برای کسی که دنبال تحقیق و یافتن دین برتر است و همینطور برای کسی که به وجود خدا اعتقاد چندانی ندارد ، و مطالعه کتاب هم نیاز به مهارت و تخصص خاصی در زمینه ادبیات،عربی و ..... نداشته باشد. پاسخ: کتابی هست با عنوان "اثبات وجود خدا" که شادروان احمد آرام آن را ترجمه کرده اند. در این کتاب چهل دانشمند علوم جدید نظراتشان را درباره خدا و سبب اعتقاد خود را به او بیان کرده اند . می توانید این کتاب را در شبکه جهانی اینترنت جستجو کنید و بخوانید. کتابی است به زبان ساده و دور از اصطلاحات خاص و قابل فهم عامه. سوال 104 : در کتاب اسرار آل محمد خواندم که شیطان به صورت پیرمردی با ابوبکر بیعت کرد یا در یکی از سخنرانی های دکتر ابراهیمی دینانی، شنیدم که جبرئیل به صورت دحیه کلبی که یکی از یاران پیامبر(ص) بوده است برایشان نازل می شده است. آیا شیعه قائل به این موارد است؟ پاسخ: به طور کلی برای آشنا شدن با معارف باطنی اسلام و کشف پاره ای از رموز و اسرار آن مطالعه آثار مولانا و سعدی توصیه می شود. نگارنده دو کتاب با عنوان 365 روز با سعدی و 365 روز با مولانا تالیف کرده ام که می تواند شما را در آشنا شدن با اندیشه این دو شاعر بزرگ با اختصار یاری کند. البته مطالعه متن کامل آثار مولانا و سعدی اگر میسر است موهبتی کاملتر است. پند سعدی که کلید در گنج سعد است نتواند که به جای آورد الا مسعود (سعدی) این سخن آبی است از دریای بی پایان عشق تا جهان را آب بخشد ، جسمها را جان کند (مولانا) سوال 105 : تفسیر آیه 37 از سوره بقره چیست؟ پاسخ: مضمون آیه 37 سوره بقره این است که آدم از پروردگارش کلماتی آموخت و توبه کرد همانا که خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است . مقصود این است که ما حتی شیوه توبه کردن و بازگشت به سوی خدا را نیز از خدا می آموزیم و به گفته مولانا : ای دعا از تو اجابت هم ز تو ایمنی از تو مهابت هم ز تو سوال 106 : سر آن خاک مبارک پی که در طوفان نوح شد رهایی بخش نوح و نوحیان دانم که چیست؟ استاد در یکی از سخنرانی ها فرمودند این خاکی بود که در طوفان خدا به کشتی نوح فرستادند تا مایه آرامش باشد. سوالی که دارم اینست که این سر حضور این خاک در پیش خداوند چه بود و سوال دیگر اینکه چگونه این خاک مایه آرامش نوح و نوحیان گردید؟ پاسخ: مقصود از خاک در این قصه خاک حضرت آدم است که رمزی از گوهر عشق و شرافت مقام انسان است و امروز نیز اگر آدمی بخواهد از غرق شدن در طوفان خود پرستی و دریای مواج حرص و آز و کبر و کینه خلاصی یابد باید که چنگ در گوهر پاک انسانی زند و دامن نیکویی و زیبایی و دانایی را بگیرد تا خلاصی یابد و عشق به زیبایی و دانایی و نیکویی در جوهر ذات همه انسانها هست. یار مردان خدا باش که در کشتی نوح هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را سوال 107 : چرادر آیه 135 سوره آل عمران گفته شده جزخداوند کسی نمیتواند گناهان خلق را بیامرزد آیا منظوراین است که حق الناس را هم خدا می بخشد ونیازی نیست ازکسی طلب بخشش کرد؟ پاسخ: بیگمان اگر کسی به حقوق دیگران تجاوز کرده و به ناحق ستمی به مردم روا داشته است در صورت رسیدن به آگاهی از ظلم خویش نیاز دارد که اولا توبه کند یعنی آن حقوق را به صاحبش باز گرداند و اگر میسر نیست و مورد ظلم را نمی تواند بیابد با دادن صدقات و خدمت به نیازمندان کارناروای خود را جبران کند و آنگاه طلب بخشش کند از خداوند تا او را بکلی از تیرگی اینچنین گناهی بیرون آورد. سوال 108 : منظور از اینکه خداوند در قرآن کریم می فرماید: «ما شما را در رنج و سختی آفریدیم» چیست؟ پاسخ: مقصود از آیه لقد خلقنا الانسان فی کبد که در سوره بلد در اواخر قرآن آمده این است که این جهان عالم آزمون و سرای کار و کوشش و رنج بردن برای رسیدن به کمال و فضیلت است نه آنکه خداوند بی جهت ما را در رنج و محنت نهاده باشد بلکه لازمه رسیدن به هر مقام بلندی در علم و هنر و اخلاق تلاش و استقامت و پرهیز از هواهای شیطانی است. مقام عیش میسر نمی شود بی رنج بلی به حکم بلی بسته اند عهد الست (حافظ) مکن ز غصه شکایت که در مقام طلب به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید (حافظ) سوال 109 : حضرت محمد (ص) به دلیل زندگی ساده و شخصیت خوبی که داشت خداوند او را به پیغمبری برگزید و اگر هر انسانی بتواند به اندازه او خوب باشد می تواند به مقام ابراهیمیت ، عیسویت و .... برسد. اما شاید در زمان او انسانهای خوب و شایسته دیگری هم بوده اند . چه چیزی سبب شد تا خداوند حضرت محمد(ص) را برگزیند؟ پاسخ: بی گمان انسانهای خوب در هر زمان هستند الا آنکه برای مقام پیامبری تنها "خوبی" کافی نیست و شرایط بسیار دیگری هست که به قول حافظ: چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد سوال 110 : ابهاماتی در ذهنم درخصوص زیارت وجود دارد که قانع به ثواب آن نمی شوم و دوست دارم پس اندازی را که برای رفتن به کربلا یا مکه کنارگذاشتم به خانواده های محتاج به ودیعه مسکن و یا هزینه مداوای بیماران.........صرف کنم وبه همان نیت زیارت امامان . به نظرم اینکارها به واژه هایی که بعنوان انسانیت و زیبایی و نیکویی از آن یاد می کنیم نزدیکتر است . پاسخ: خاطرم هست که در یک سخنرانی دانشگاهی اشاره ای به این موضوع کردم که شما می توانید کاری کنید که قدیسان به زیارت شما آیند و کار شما یعنی برآوردن نیاز نیازمندان از جمله همان کارهاست. سوال 111 : به نظر شما بهترین نسخه شاهنامه کدام است؟ پاسخ: به نظر اینجانب در حال حاضر بهترین نسخه شاهنامه آن است که به اهتمام استاد توفیق سبحانی با توضیحات و حواشی و مقدمه سودمند بر مبنای نسخه چاپ مسکو فراهم شده و توسط انتشارات روزنه به طبع رسیده است. در میان نسخه های هنری ، شاهنامه بایسنقری نفیس ترین طبع شاهنامه است. شاهنامه چاپ امیرکبیر به خط جواد شریفی نیز نسخه نسبتاً زیبا و خوش آهنگی است ، همچنین شاهنامه ای به خط عمادالکتاب به طبع رسیده است .
سوال 112 : من عازم سفر حج هستم ، لطفاً راهنمایی فرمائید که در سفر حج چگونه به دور خانه ای بگردیم که خود ساخته دست بشر است ، هر چند حضرت ابراهیم (ع) واسماعیل (ع) سازنده آن به امر خدا باشند. آیا در نهایت ، این عمل پرستیدن خانه ای نیست که به آن خانه خدا می گویند و شبیه همان کاری که بت پرستان انجام می دادند و ما اینک به اسم خانه خدا انجام می دهیم؟ اگر هفت دور به دور درختی بگردیم که خداوند خالق آن است بیشتر حس پرستش خواهیم داشت چرا که آن درخت ما را به یاد او می اندازد. خواهش می کنم به سوالم پاسخ دهید تا با آگاهی و فهم بیشتری به این سفر عزیز عازم شوم. لازم به ذکراست که کتابهای بسیاری در این زمینه خوانده ام و به سایت های مربوط به فلسف? حج نیز مراجعه کرده ام اما پاسخ قابل قبولی دریافت نکرده ام. پاسخ: سخن شما راست است اگر ما هفت بار گرد درختی یا چشمه آبی بگردیم گرد خانه خدا گشته ایم ، زیرا آن درخت و چشمه از تجلیات انوار الهی و از نعمتها و برکتها و هدیه های خداوند به آدمیان هستند اما آیین های مذهبی نیز، اگر خالی ازخرافات و تعصبات باشند ، عامه مردم را مایه خیر و برکت هستند و اینجانب در کتاب " درصحبت قرآن" به آن اشاره کرده ام. شاید آن اشارات در بحث حج بتواند مقبول طبع لطیف شما واقع شود.
سوال 113 : استاد ، کسانی که به بهشت می روند چگونه به یکنواختی نمی رسند در حالی که تا ابد در آنجا هستند؟ پاسخ: تصورات ما از بهشت محصول قیاس ها و خیالات ماست. عالم دیگر هزاران هزار اطوار گوناگون دارد . هر یک به نوعی در سیر ابدی انسان بسوی کمال آدمی را یاری می بخشد. در قرآن آمده است که در آخرت تفاوتها و تنوعات بسیار بیشتر از دنیا است. انشاءالله خداوند همه ما را به بهشت رضوان در رضایت و خشنودی خویش راه دهد که نعمتهای آنرا پایانی نیست.
سوال 114 : معنی دو بیت زیر از حافظ چیست و به چه موضوعی اشاره می کند؟ جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید هلال عید در ابروی یار باید دید شکسته گشت چو پشت هلال قامت من کمان ابروی یارم چو وسمه باز کشید پاسخ: این دو بیت در بیان تاثیر زیبایی در سعادت وشادی و عید و جشن انسانهاست اما رسیدن به بارگاه زیبایی سالها سیر و سفر می طلبد و باید در راه آن رنجها و مرارتهای بسیار کشید و به تعبیر حافظ : وقتی کمان ابروی یار به کمال زیبایی خود رسید پشت عاشقان چون هلال در برابر آن خم می شود که هم به معنی تعظیم به زیبایی است و هم نشان خدمت و رنجی است که باید در این راه کشید.
سوال 115 : فلسفه فال حافظ چیست ؟ پاسخ: از دیر باز مردم جهان دیوان شعر بعضی شاعران آسمانی را برای فال زدن و با خبرشدن از احوال آینده به کار برده اند و در فرهنگ ما ایرانیان مردم با حافظ چنین ارتباطی یافته اند و اشکالی در آن نیست زیرا فال برای تفنن و دلگرمی و روحیه گرفتن است نه راه زندگی را با آن انتخاب کردن وگرنه به قول حافظ: هرگه که دل به عشق دهی خوش دمی بود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست .
سوال 116 : چرا تمامی پیامبران به شرق نسبت داده می شوند و درغرب پیامبری مبعوث نشده است ؟ پاسخ: آنطور که در قرآن آمده است خداوند در میان هر قومی پیامبرانی قرارداده است و اگر آنها در میان مردم بدین عنوان شهرتی نیافته اند به دلایل تاریخی و جغرافیایی است . تحقیقات باستان شناسی نشان می دهد که تمدن و فرهنگ در آغاز در سواحل سه رود بزرگ پیداشده است یکی نیل یکی دجله و فرات و دیگری رود گنگ در هند که همه از شرق و شرق میانه هستند. بنابراین چون تمدنها و فرهنگها در شرق نخست پدید آمده اند پیامبران معروف نیز بدین مناطق متعلق هستند. در قرآن آمده است که هر قومی را هدایت کننده ای است ( سور? رعد : 7 ) و باز آمده است که هیچ رسولی نفرستادیم مگر به زبان همان قوم ( سور? ابراهیم : 4).
سوال 117 : من در حال خواندن کتاب زندگینامه برتراند راسل هستم و نمی فهمم آدمی که به خدا اعتقاد ندارد چطور می تواند آنقدر نوع دوست و خوب باشد. وقتی قرار است انسان بمیرد و دیگر همه چیز تمام شود مانند این است که بگویند دوست داری در دانشگاه هاروارد درس بخوانی یا یک دانشگاه ضعیف ، ولی یک شرط دارد که بعد از تحصیل هرچه که خواندی را فراموش می کنی (مرگ) در آن شرایط دیگر چه فرقی می کند که درکدام دانشگاه درس بخوانیم . اگر آدم هزار سال هم عمر کند و آخرش فنا باشد انگار که اصلا از اول نبوده است. پس لطفاً توضیح دهید که او چگونه فکر می کرده است. پاسخ: شما خیلی خوب این نکته را دریافته اید که اگر بعد از مرگ آدمی به کلی فنا شود دیگر خوبی و بدی و فضیلت و رذیلت معنایی پیدا نمی کند و مثالی زده اید کاملاً گویا ، اما راسل منکر خدا و جاودانگی روح نیست بلکه گفته است من علم به آن ندارم. معروف است که در سن نود سالگی راسل ، خانمی از ایشان پرسید : اگر شما پس از مرگ دریافتید که خدایی هست و حیاتی دیگر بر پاست و خداوند از شما بپرسد که چرا به من ایمان نیاوردید چه خواهید گفت؟ راسل گفت من بسیار غنیمت می شمارم چنان عالمی را و چنان سوالی را و خواهم گفت : علت عدم ایمان من این بود که کشیشان مذهب من دلایل کافی برای آنچه می گویند به آن ایمان دارند ، ارائه نکردند. چه بسیار در تاریخ دانشمندان غرب ، کسانی را به خدا ناشناسی و فقدان ایمان منسوب کرده اند. در حالیکه آنها منکر خدا در معنی حقیقی نبوده اند بلکه آن خدایی را که در ذهن متولیان دینشان بوده است نفی کرده اند. شلی که از شاعران بزرگ رومانتیک انگلیسی در قرن نوزدهم است کتابی نوشته است با عنوان کفر آمیز " در ضرورت انکار خدا" در حالی که او خود یکی از عاشقان حق و ستایشگران زیبایی مطلق است و معلوم است آن خدایی که بسیاری از دعوت کنندگان به دین عرضه می کنند برای انسانهای فهیم قابل قبول نیست و شاید ضرورت داشته باشد که مردم آن اندیشه ها را از خود دور کنند و به عبارت دیگر به انکار آن پردازند. در مقدمه کتاب سرگذشت راسل به قلم خود او، یک صفحه به عنوان پیشگفتار آمده که حاصل عمر و تلاش راسل را به اختصار نشان می دهد که همان عشق به زیبایی و دانایی و نیکویی است. پرسش مهم راسل از دیدگاه اجتماعی و اخلاقی این بوده است که چگونه می توان از رنجهای مردمان کاست و بر شادی های ایشان افزود ، چنانکه در کتاب تسخیر خوشبختی (Conquest of Happiness) اثر او که به فارسی هم ترجمه شده است راههای رسیدن به شادی و سعادت را طرح کرده و از جمله مهمترین راه برای رسیدن به شادی را این دانسته است که آدمی راست و درست و پاک و با شرافت نفس باشد و اینگونه اعتقاد و اینگونه زندگی که وقف خوبی و زیبایی است یعنی همان کلم? "حسنی" در آی? 6 سور? "لیل" که ایمان به آن مای? سعادت است .
سوال 118 : من 19 ساله و دانشجوی ترم چهارم پزشکی هستم و با عشق رشته خود را انتخاب کردم . چیزهای زیادی در ذهنم دارم که می خواهم به آنها برسم که همه از زیبایی و دانایی است ولی وقتی افکارم را با کسی در میان می گذارم می گویند تو زیاده خواهی و طمع داری ، رسیدن به همه این ها خیلی سخت است. مثلا من دوست دارم موسیقی کار کنم ، کلی کتاب بخوانم ، به ورزش علاقه دارم ، نقاشی یاد بگیرم ، اطلاعات زیادی در مورد همه چیز داشته باشم ، در کارم موفق باشم و به کشفی در رشته ام برسم و...... خلاصه کلی چیزها می خواهم . ولی همه اینها در حد فکر است و چون می خواهم به همه آنها برسم و نمی توانم حتی یکی را کنار بگذارم اذیت می شوم. آیا من واقعا زیاده خواه هستم؟ آیا راهی هست که به همه آنها برسم ؟ پاسخ: چه خوشتر که انسان همت بلند داشته باشد و زیاده خواه باشد . بخصوص در کسب فضیلتهای هنری و علمی و اخلاقی. تبریک می گویم موفقیت شما را که در نوجوانی ترم چهارم رشته پزشکی را طی می کنید. مولانا در غزلی گفته است که در روز قیامت مردم را بخاطر زیاده خواهی ملامت نمی کنند بلکه می گویند چرا کم خواستی ؟ چرا قیمتی ترین چیزها را طلب نکردی ؟ چرا بهترین ها را دنبال نکردی ؟ این خود موهبتی است که شما جویای بهترین ها شده اید که همان زیبایی و دانایی و نیکویی است و این همصحبتی با فرشتگان سه گانه شما را تا پایان عمر طولانی و پر برکتتان در بهشت جوانی و شادابی نگه خواهد داشت. بخت جوان دارد آنکه با تو قرین است پیر نگردد که در بهشت برین است ( سعدی) .
سوال 119 : مدتی است که طبق توصیه شما شروع کردم به برگزاری جلسات مثنوی خوانی ، اما اصول و قواعد برقراری یک ارتباط سالم و دوستانه و دمکراتیک که در آن همه احساس راحتی کنند را نمی دانم. لطفا راهنمایی فرمایید و در صورت امکان کتابی معرفی کنید که در آن اصول بحث کردن ، انتقاد و گفتگوی سازنده، مطرح شده باشد. پاسخ: برگزاری مجالس مثنوی خوانی نشان از ذوق اجتماعی ، فرهنگی و معنوی است و کاری زیبنده و سودمند است. من کتابی با عنوان 365 روز در صحبت مولانا تالیف کرده ام که می تواند در کار انتخاب قطعات و توضیح مشکلات شما را یاری دهد. اما اصول بحث و گفتگو و انتقاد را باید از فطرت گرفت و از قانون طلایی که چنان رفتار کنی که می خواهی با تو رفتار کنند یا چنان رفتار نکنی که نمی خواهی با تو رفتار کنند. بحث و گفتگوی آزاد و بدون تعصب مایه رشد اندیشه و بینش است. رعایت اصل کلی تر مهربانی و دوستی به اینگونه بحث ها کمک می کند تا همه با عشق و محبت سخن گویند و هدفشان بیان حقیقت برای آگاه کردن دیگران باشد . در عین حال هر کس آماده باشد که اگر سخنی درست و منطقی یافت آنرا با شادمانی بپذیرد و اغراض و تعصبات شخصی و اندیشه های از پیش قبول شد? خود را در هنگام مواجهه با حق کنار بگذارد.
سوال 120 : من یکی از هزاران جوان ایرانی هستم که بعد از گذشت 22 سال از فرصت زندگی که خداوند متعال در اختیارم نهاده هنوز نتوانسته ام آن چرا که واقعا به آن علاقه داشته ام را بیابم. متاسفانه یا خوشبختانه استعداد بسیاری در ریاضیات داشته ام و همین استعداد باعث شد خانواده مرا مجبور به تحصیل در رشت? ریاضی کنند که البته ناموفق هم نبودم . با کمک خداوند توانستم در رشته مهندسی کامپیوتر پذیرفته شوم و الان در آستانه فارغ التحصیل شدن هستم . اما چه فایده که احساس می کنم چهار سال از بهترین سالهای عمرم را در جایی گذراندم که هیچ علاقه ای به آن نداشتم. تمامی معلمان ادبیات من از استعداد بالایم در نوشتن انشا می گفتند و ادبیات واقعا آن چیزی بود که همیشه من را آرام می کرد. ولی وقتی نمی توان در واقعیت به آرزوی خود رسید جز حسرت و افسوس چه کاری می توان کرد؟ از شما تقاضا دارم من را راهنمایی کنید تا شاید مثل همیشه با راهنمایی ها و سخنان آرامش بخشتان روزنه امیدی بر زندگی من باز شود. پاسخ: چه موهبتی است که خداوند در دو رشته ظاهرأ دور از هم چون ریاضیات و ادبیات به شما استعداد خاصی عطا کرده است. به نظر من نیازی نیست برای نویسنده شدن که گرایش قوی تر شماست ریاضیات را کنار بگذارید. شما می توانید ضمن آنکه به تحصیلات ریاضی خود ادامه می دهید با ادبیات ایران و جهان نیز به تدریج آشنا شوید و چه بسیار بوده اند ریاضی دانانی که در ادبیات خلاقیتهای درخشانی از خود نشان داده اند . عمر خیام و لوئیس کارول از جمله این دسته اند و شاید بتوان گفت نویسندگانی که زیر بنای ریاضی دارند با عمق بیشتر به مسایل اجتماعی و ادبی می نگرند و ممکن است آثار برجسته تری از ایشان به ظهور برسد. اگراز دوران تحصیل ریاضیات احساس خوبی ندارید تقصیر ریاضیات نیست زیرا ریاضیات مانند ادبیات داستان پریان است و اگر با شیو? درست تدریس شود می تواند بسیار جذاب و لذت بخش باشد . [ دوشنبه 93/4/16 ] [ 10:39 صبح ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
سوال 61: نظر شما در مورد ابیات ذیل چیست؟ آن خطاط سه گونه خط نوشتی پاسخ: در دوران اخیر کتابی با عنوان خط سوم درباره زندگی و آثار و نظرات شمس تبریزی به قلم دکتر ناصر الدین صاحب زمانی نوشته شده است . ظاهراً در انتخاب عنوان با توجه به توضیحاتی که نویسنده درباره آن داده اشتباهی رخ داده است . برداشت نویسنده کتاب این بوده است که آن خطاط که سه گونه خط نوشتی خداست و خط سوم که نه خود خوانده و نه غیر آن شمس تبریزی است در حالیکه با دقت نظر در بیانات خود شمس روشن می شود که آن خطاط شمس تبریزی است که سه گونه مطلب می گوید یکی آنکه ....الی آخر. و عبارت آن خط سوم منم در بیان شمس نیامده است بلکه در آنجا آمده است آن ، منم و نویسنده آنرا به خط سوم تعبیر کرده است و در پرانتز آورده است در حالیکه مقصود از آن همان خطاط است. پاسخ: نظریه تذکر در علم بدین معنی که انسان به مقتضای ذات و آدمیت در آغاز آفرینش همه چیز را می دانسته و در این عالم از طریق مطالعه و شنیدن سخن حکیمان خاطرات پیشین خود را به یاد می آورد ، از افلاطون است و بسیاری از حکمای اسلامی و عرفا نیز این نظریه را تائید کرده اند و اینکه خداوند همه اسماء را به آدم آموخت چنین تفسیر شده است که در فطرت آدمیزاد که همان فطرات الهی است جوهر همه علوم و معارف نهاده شده و هر چه انسان بیشتر احوال فطرت را به یاد آرد به انسان کامل نزدیکتر است و می توان گفت هر انسانی گوشه ای را به یاد می آورد و به طور کلی انسانیت با اینگونه یادآوریها در مسیر رشد و تکامل است.شیخ محمود در گلشن راز می فرماید: پاسخ: ارواح و اشباح و اجنه و حتی فرشتگان و جبرییل و میکائیل همه بخشی از وجود آدمی را تشکیل می دهند و چنین نیست که موجوداتی شریر و بدخواه از بیرون به سالک راه حمله کنند بلکه هر وسوسه و بیماری از نفس آدمی سرچشمه می گیرد و از درون به آدمی حمله می کند مانند حرص و تکبر و حسد و آز و طمع که همه دیوها و غولهای راه سالکند . به همین جهت مبارزه با نفس که همان خودخواهی است شرط اصلی سیر و سلوک به سوی خدا است و جز همان نفس دشمن دیگری مزاحم راه نخواهد شد. پاسخ: مقصود از رنگ آمیزی خداوند اصالت و جوهریت آفرینش است که به بهترین رنگ و صورت متجلی شده است. خلعت طاووس رنگ خداست و گل سرخ و سبزه و چمن زار و ماه و خورشید همه رنگهای خداوند هستند و هر آنچه خداوند آفریده است دارای فطرت و سرشتی است الهی که از اصالت برخوردار است اما به تعبیر مولانا آن شغالی که در خم رنگرزی رفته و آب و رنگی پیدا کرده است و ادعای طاووسی می کند ، دعوی باطل می کند . سوال66: با توجه به یگانگی وجود خداوند آیا میتوان علم (عقل) و عشق را از هم جدا دانست؟ اگر نمی توان ، پس چرا همه جا صحبت از ناتوانی عقل در مقابل عشق است؟ پاسخ: عقل وعشق مانند همه اوصاف دیگر آدمی از آفریدگار یگانه جهان سر چشمه می گیرد و چون در ذات پروردگار دوگانگی نیست به ناچار باید گفت در ذات او عشق و عقل درهم آمیخته اند و یک حقیقتند الا آنکه در انسان مراتب ادراک آدمی را در هوشیاری و آگاهی عقل خوانده اند و در وجد و مستی و بی خویشی عشق می نامند. عشق مرتبه مستی عقل است: پاسخ: معنای واقعی شفاعت برخورداری انسان از انگاره های زندگی قدسیان است و اگر ایشان واسطه مغفرت گناهان شوند بدین معنا است که به واسطه پیروی از هدایت آنان آدمی مورد رحمت پروردگار قرار گیرد. در قطعه شماره 148 در کتاب "در صحبت قرآن" در دو صفحه اول اشاره ای به معنای شفاعت کبری پیامبر شده است اگر علاقه مند باشید می توانید به آن متن مراجعه فرمائید. سوال68: آیا شماعرفان حلقه را قبول دارید و آیا اصلا صحیح است که در فعالیتهای این گروه مثل فرادرمانی شرکت کنیم یا نه؟ پاسخ: توصیه اینجانب به پرسندگان اینگونه سوالات پیوسته این بوده است که آدمی بهتر است در هیچ حلقه و گروه و دسته ای خود را محدود نکند بلکه به هدایت فطرت خویش و فرهنگ جهانی و در راه راست حرکت کند و هر دسته و گروهی نیز اگر سخن حقی داشته باشد که با عقل و منطق سازگار باشد بپذیرید. سوال69: آیا شما به پیشگوئی به هر طریق اعتقاد دارید؟ پاسخ: در قرآن آمده است که هیچ کس غیر از خدا غیب نمی داند و توصیه بزرگان این بوده است که ما بیش از آنکه به پیشگویی ها گوش فرا دهیم بدنبال شناخت عوامل مختلف حوادث باشیم و راه درست را بر گزینیم و خود را مسئول کارهای خود بدانیم و این شیوه برای پیشرفت بشر در علم و هنر و اخلاق همیشه کارگشا بوده است. در عین حال امکان اینکه درباره حادثه ای بتوان پیشگویی کرد در این عالم شگفت انگیز دور از باور نیست اما چنانکه اشاره شد بهتر است با چراغ عقل و دانش پیش رویم زیرا تاریخ نشان داده است که چه بسیار سخنان نادرست و بی مسئولیت در گفتار پیشگویان آمده و راه به جایی نبرده است. گویند انوری شاعر معروف که منجم نیز بوده است پیشگویی کرده بود که در فلان روز معین بادهای سخت و طوفانهای سهمگین خواهد وزید و شهر را به ویرانی خواهد کشید در حالیکه در همان روز مردم به پشت بامها رفتند و شمع بدست گرفتند و هوا چنان آرام بود که حتی شمعی خاموش نشد. شاعری دو بیت زیر را درباره پیشگویی انوری سروده است: پاسخ: این بحث را نمی توان در چند جمله کوتاه روشن کرد. اگر علاقه مند باشید شاید بتوانید با مراجعه به توضیحات کتاب "گزیده فیه ما فیه" درباره نافرمانی شیطان مطالبی بخوانید و همچنین در کتاب "در صحبت قرآن" با مراجعه به فهرست اول آن می توان مطالب روشن تری در این زمینه بدست آورد.
پاسخ: علم حقیقی به تعبیر ملاصدرا از مقوله وجود است و آنکس که بیشتر بداند دایره وجودش گسترده تر می شود و در هر عالمی بعد از مرگ ظاهر شود این گستردگی و روشنایی با او خواهد بود مگر آنکه علم صوری و لفظی و سطحی در میان باشد که آن تاثیری در روشنایی کلی شخص ندارد و هدیه ای به او نمی دهد و با او همراه نخواهد بود سوال72: چگونه عاشق بشویم تا به هر جا بنگریم جز او نبینیم پاسخ: در نیاید عشق در گفت و شنیدعشق دریایی کرانه ناپدید پاسخ: خداوند بر اساس علم جامع ازلی نقش هر موجودی را مقدر فرموده است همه از روی حکمت و همه از روی رحمت ، الا آنکه چون علم ما آدمیان بسیار محدود است نمی توانیم درستی صحنه پردازی های شگفت او را دریابیم . فقط از راه عشق و تسلیم است که می توان از نمایشنامه لذت برد و مانند مولانا گفت : سوال74: چگونه می توان کینه ای را که از کسی در دلم آمده از میان ببرم ؟ پاسخ: اگر آدمی بخواهد کینه ها را به طور کلی از دل براند باید لبه تیز تیغ خشم و رنجیدگی را به جای شخص به سوی صفات شخص گرفت . از تکبر باید بیزار بود نه از متکبر و با ظلمت و جهل باید کینه داشت نه با ظالم و جاهل . آنچه عین جهنم است این صفات است و شخص می تواند از هر صفتی به تدریج فاصله گیرد . بنابراین درست مانند مادری باید عمل کرد که صفات نامطلوب فرزندش را دوست ندارد اما فرزندش را دوست دارد و می کوشد به نوعی او را به سلامتی که از پیش داشته بازگرداند . شما نیز چنین کنید و خداوند شما را یاری خواهد کرد. سوال 75: در کتاب مقالات استاد این مطلب را خواندم که انسان اگر با خود آشنا شود راز دو عالم را دریابد و عکس جمال بی چون را در آینه دل خویش مشاهده کند و محب و عاشق شود آنگاه محبوب و معشوق حق گردد. لطفاً توضیح فرمائید چطور انسان می تواند خود را بشناسد ؟ پاسخ: راه خود شناسی بسیار سهل و هموار است شما کافی است نگاهی به درون خود کنید تا ببینید که شوق ها و میل ها و گزینش ها و پسند های شما چیست و خیلی زود درخواهید یافت که شما پیوسته به دنبال سه چیز هستید که هر سه مورد پسند شما است یکی زیبایی است که آنرا کم و بیش می شناسید . در طبیعت مشاهده می کنید در هنرها و به خصوص در موسیقی های اصیل جهان می بینید و نیز از چهره زیبا رویان و قد و قامت خوبان نیز شما را لذتی حاصل است. پس طبع شما بر گرایش به زیبایی است و از زشتی و پریشانی و آشفتگی پیوسته می گریزید . همچنین میل شما به دانستن و کشف اسرار کردن است می خواهید رازهای عالم را دریابید می خواهید بدانید ستاره و آسمان و زمین چیستند و اسرار پشت پرده طبیعت چیست . از این رو شما عاشق دانایی هستید . دانایان را دوست دارید و دانایی را و توانایی را که حاصل دانایی است . و همچنین شما از خلق خوش و مهربانی و سخاوت و انصاف و جوانمردی و امثال اینگونه فضایل در خود و دیگران لذت می برید و از صفاتی چون کبر ، حرص و حسد و کینه و ظلم و ستم می گریزید . بنابراین شما عاشق نیکویی هستید و این سه عشق : عشق به زیبایی ، عشق به دانایی و عشق به نیکویی امانت الهی در وجود شما است و از راه این سه عشق می توانید آهسته آهسته از راه علم و هنر و اخلاق به پروردگار خود نزدیک بلکه شبیه شوید چنانکه هر کس شما را بیند یاد خدا افتد . از مهربانیتان و از خلق خوشتان و از دانایی تان و رفتار جمیل و خوش آهنگتان . این است معنی نزدیک شدن به خدا و محبوب خدا قرار گرفتن که در واقع همراه با محبوبیت نزد بندگان خدا نیز هست. سوال76 : دردعای کمیلمیخوانیم: خداوندا، ببخشبرمنگناهانی را که پرده عصمتم را میدرد ، خداوندا، ببخشبرمنگناهانی را که نعمت ها را تغییر میدهد ، خداوندا، ببخشبرمنگناهانی را که مانع استجابت دعا میشود ، خداوندا، ببخشبرمنگناهانی را که بلا ها را نازل میکند ، لطفا توضیح فرمائید که اینها چه گناهانی هستند ؟ پاسخ:اگر چه همه گناهان در نهایت به یک گناه بزرگ باز می گردند و آن ظلم است و هر چند ظلم در چهره های متفاوت ظاهر می شود و نامهای متفاوت پیدا می کند ولی همه در ماهیت ظلم مشترکند. چنانکه خداوند حتی گناه شرک را نیز از ماهیت ظلم دانسته و بزرگترین ظلم شمرده است. "ان الشرک لظلم عظیم" و نتیجه همه گناهان نیز یکی است که آن محرومیت از کمال و فضیلت و گرفتاری در بلای دوری و مهجوری از پروردگار جهان که معشوق عالمیان است. اما علمای اخلاق اسباب و عوامل این دوری و مهجوری را شرح و بسط داده اند تا دلهای مردمان را بیدار کنند. وقتی انسانی حق را بخاطر خود زیر پا گذاشت و دروغ گفت و دغل کرد بدیهی است که دعای او مستجاب نمی شود زیرا به حقیقت دعایی نمی کند تا مستجاب شود و اگر به زبان از خدا آمرزشی می جوید اعمالش فریاد می کند که من آمرزش را نمی خواهم زیرا همچنان به ظلم و تجاوز به حقوق دیگران ادامه می دهد. سوال77 : شما در هیچکدام از سخنرانی هایتان و همچنین در کتاب در صحبت قرآن،اشاره ای به شان نزول آیات نکرده اید.در حالیکه بعضی از مفسرین،تاکید زیادی بر روی این مطلب دارند.آیا شما قائل به اهمیت شان نزول آیات نیستید؟ پاسخ:شک نیست که شان نزول آیات نزد مفسران عامه و خاصه از اهمیت ویژه ای برخوردار است . توجه به شان نزول آیات در فهم بسیاری از آیات سودمند و در صدور احکام الهی در آیات خاص موثر است . اما اینجانب با الهام از عامه عارفان و شاعران الهی کوشیده ام که خطاب قرآن را به همه انسانها و همه زمانها و مکانها تعمیم دهم چنانکه در حدیثی از پیامبر اکرم آمده است : "قرآن را چنان بخوانید که گویی در شان شما نازل شده است" . یکی از موسیقی دانان معاصر بر این نظر بود که وقتی خداوند به پیامبر می فرماید "قل" آن "قل" دیگر جز قرآن نیست بلکه متعلق آن "قل" سخن خدا خواهد بود . برای مثال سوره احد باید چنین باشد الله احد الله الصمد ... این همان نگاه است که خطاب قرآن را مخصوص به پیامبر می کند در حالیکه به قول مولانا : گرچه قرآن از لب پیغمبر است از این رو جزء قرآن است و این خداوند است که به همه انسانها می فرماید : از این رو در عین حال که توجه به شان نزول آیات از اهمیت خاص خود برخوردار است اینجانب به سبب تاکید در جهانی بودن پیام قرآن و بنا بر همان حدیث مذکور از پیامبر اکرم بدین موضوع نپرداخته ام.
سوال78 : کدام ترجمه قرآن به انگلیسی مناسبترین و نزدیکترین ترجمه به اصل قرآن است؟ پاسخ:ترجمه های ذیل از قرآن به زبان انگلیسی در شمار ترجمه های موفق است: 1- یوسف علی (Abdullah Yusuf Ali) 2- پرفسور آربری (Arthur J. Arberry) 3- جرج سیل (George Sale) البته ترجمه های خوب دیگر نیز هست اما اینجانب با سه ترجمه فوق آشنایی بیشتری دارم و بخصوص ترجمه جرج سیل از نظر اینکه توضیحاتی درباره آیات با حروف خاص داخل متن آورده برای مطالعه سودمند است. سوال79 : مگر خدای متعال برای حضرت یوسف مقدر نکرده بود که ایشان از جانب برادرانشان مورد ستم قرار بگیرند که به آن صورت مردم مصر یکتا پرست شده و بعد از سی و چند سال دوباره پدر و برادران خویش را بیابند؟ پس گناه برادران چیست که مورد خشم خدا و پدرشان قرار می گیرند؟مگر نه اینست که خداوند این ماموریت را برای آنان در نظر گرفته بود؟ پاسخ:بحث قضا و قدر در مقابل انتخاب و اختیار بسیار مفصل است و به مقدماتی نیازمند است که در این مقام نمی گنجد. اما بطور اجمال می توان گفت که چون ما از تقدیرات الهی بی خبریم در عین اعتقاد به آن موظف هستیم که اراده خود را در کار آوریم و آنچه را درست و شرافتمندانه می شناسیم انجام دهیم. مشیت و تقدیر الهی در طول اختیار انسانهاست و مانع اختیار نمی باشد و هیچکس نمی تواند خود را و دیگران را به عذر اینکه خداوند مقدر کرده است از انجام مسئولیتها و رعایت اصول انسانی معاف کند. برادران یوسف به سبب حسادت بود که به آن کار نادرست دست زدند اما خداوند با یوسف یار بود و او را به اوج جاه رسانید. برادران نیز احساس شرمندگی داشتند زیرا به اختیار خود به راه خطا رفته بودند اما یوسف که قضای الهی را بر همگان حاکم می دانست از خطای ایشان در گذشت و به روی ایشان نیاورد و بسیار محبت کرد سوال80 : خداوند در بعضی از آیات خود مانند ایه 56 سوره القصص به ترجمه استاد مرحوم الهی قمشه ای (رحمة ا..) می فرمایند: تو هرکس را بخواهی هدایت نتوانی کرد لیکن خدا هر که را بخواهد هدایت می کند و او به هدایت یافتگان آگاه تر است. سوالم این است چرا هر که را خداوند بخواهد هدایت می شود یعنی خدا تصمیم می گیرد که چه کسی هدایتشود وچه کسی نشود؟ پاسخ:آنکس را که خدا هدایت می کند بی دلیل نیست بلکه بخاطر تلاشی است که شخص خود برای دریافت حقیقت به عمل می آورد و از خود صداقت نشان می دهد و چنین کسی را خداوند می خواهد که هدایت کند. [ دوشنبه 93/4/16 ] [ 10:38 صبح ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
سوال81 : مدتی است که می خواهم اسلام را با دلیل و برهان بپذیرم .سوالی که برای من در این مسیر پیش آمده این است که خداوند چرا مجازاتی به نام سنگسار را در دین اسلام قرار داده است؟ آیا این عمل چهره ای وحشیانه از اسلام را به جا نمی گذارد؟ پاسخ:چه خوشتر که همه جوانان از دختر و پسر و حتی همه میانسالان و کهنسالان نیز بیندیشند که باید دین را با دلیل و برهان بپذیرند و عقل را بر زندگی و حتی بر دین حاکم کنند. قرآن خود مکرر آدمیان را به پیروی عقل و برهان خوانده است زیرا عقل به گفته پیامبر ، پیامبر درونی ماست و در روز قیامت هر کس را با عقلش محاکمه می کنند. حکم سنگسار در قرآن نیامده است. سوال82 : در قرآن کلمه "ماء" به معنی آب فقط منظور آب آشامیدنی نیست. منظور از آب در مراتب بالاتر چیست؟ پاسخ:در حدیثی از پیامبر اکرم آمده است که قرآن دارای هفت مرتبه از معانی است که معنی ظاهر یکی از آنهاست . بنابراین آب و امتیازاتی که در وصف بهشت در قرآن آمده ، همانطور که اشاره کردید معانی بالاتر و باز بلندتری دارد. از جمله آب و باران در تفسیر اهل معرفت به علم و الهام و حیات معنوی و طراوت زندگی تعبیر شده و از جمله مولانا در تفسیر چهار جوی آب و شراب و شیر و شهد گفته است: جوی آب و جوی خمر و جوی شیر نیست جز خلق لطیف و دلپذیر (مثنوی) سوال83 : آیا اخلاق از دین است یا ذاتی است؟ پاسخ:دانشمندان برجسته اسلامی اعم از سنی و شیعه پیوسته بر این نظر بوده اند که حسن و قبح اعمال امری عقلانی است نه صرفاً شرعی و دینی. زیرا بنابر یکی از احادیث پیامبر اکرم "هر آنچه عقل حکم می کند شرع نیز همان را فرمان می دهد" و عکس آن نیز صادق است که هر چه شرع حکم می کند مورد تائید عقل قرار دارد و شرع نیز بنا بر احادیث دیگری از پیامبر عقل منفصل است. سوال84 : مفهوم ابیات زیر از سعدی چیست؟ پس پرده بیند عمل های بد نه مستغنی از طاعتش پشت کس پاسخ:خداوند در پس پرده زندگی ما کارهای ناشایستی را که می کنیم می بیند اما آن کارها را در پرده ای از لطف و نعمت خود می پوشاند. در جهان هیچکس نیست که بی نیاز از پیروی از فرمان او باشد زیرا فرمان او که در فطرت همه انسانها نهاده شده است راه راست به سوی کمال و سعادت است و هیچکس از رسیدن به سعادت بی نیاز نیست و نیز او یعنی خداوند عالمی آفریده است که کسی نمی تواند عیبی بر آن گیرد. سوال85 : شما در بخشی از شرح قطعه شماره 103 از کتاب "در صحبت قرآن" ، عفو و بخشش را نشان شرح صدرو به معنای محو کردن ظلمت جهل در نور آگاهی تعریف کرده اید.سوال بنده این است که آیا این بخشش و گذشت از خطای دیگران، برای همه کس تعریف می شود و این بخشش را به همه باید تقدیم کرد؟ پاسخ:در حدیثی از پیامبر اکرم آمده است که "المعروف بقدر المعرفه" یعنی کار خوب را به اندازه ظرفیت باید انجام داد. شما اگر شربتی شیرین داشته باشید آنرا در چیزی می ریزید که ظرف باشد و بتواند آنرا نگاه دارد در غیر اینصورت شربت بر زمین خواهد ریخت و ضایع خواهد شد و بنابراین خوبی نسبت به افراد متفاوت بر حسب ظرفیتها فرق می کند. سوال86 : در بخشی از شرح قطعه 103 از کتاب "در صحبت قرآن" ، «عرف» را کار های خوبی تعریف کرده اید که دلهای آدمیان همه بر خوبی آن گواهی می دهند و با توجه به اینکه فطرت آدمیان یکسان آفریده شده و قاعدتا هر آنچه مطلوب است، باید در نظر همه انسان ها مطلوب باشد، پس چگونه است که ما ایرانیان، بسیاری از عادات فرهنگی و عرف اقوام دیگر و فرهنگ های دیگر را پذیرا نیستیم و آنچه در برخی جوامع مطلوب و یا معمول است، در فرهنگ ایرانی ما ناپسند و مذموم است. پاسخ:عرفهای فطری که نزد همه یکسان است می تواند تحت تاثیر شرایط زندگی و نیز تلقینات و تعصبات مذهبی از جامعه ای به جامعه دیگر تفاوت کند از اینرو درستی و نادرستی هر کار باید ضمن هماهنگی با فطرت با شرایط اجتماعی نیز تا حد امکان هماهنگ گردد. هر چه جامعه ناامن تر باشد قوانین و مقرارات شرعی و قانونی سخت تر خواهد بود تا مبادا کسی مورد آزار و تجاوز قرار گیرد و هر چه انسانها خوبتر و شریفتر و جوانمردتر باشند آزادی روابط بین آنها سهلتر خواهد بود. بسیاری از ممنوعیتها برای حفظ حقوق و سلامت افراد جامعه است. سوال87 : در یکی از سخنرانی هایتان گفتید که هر انسانی می تواند حافظه اش را افزایش دهد اگر ممکن است در این مورد مرا راهنمایی کنید. پاسخ:اگر با زبان انگلیسی آشنایی داشته باشید می توانم مطالعه کتاب Super Power Memory را که روی شبکه جهانی اینترنت وجود دارد و می توان نسخه آنرا بدست آورد به شما پیشنهاد کنم و کتابهای بسیار دیگر که می توانید در شبکه اینترنت جستجو کنید. اما اجمالا چند عامل در تقویت حافظه موثر شناخته شده است: 1- دقت : بدین معنی که ما هر چه مطالب را با دقت بیشتری مطالعه کنیم یا با دقت بیشتری گوش دهیم حافظه ما بیشتر جذب می کند . مطالعات سرسری و بدون دقت گاهی اگر ده بار هم تکرار شود در خاطر نمی ماند. 2- عشق : و آن عبارت است از دوست داشتن آنچه می خوانید و می شنوید و هر چه بیشتر به موضوع مورد مطالعه یا آنچه از دیگران می شنوید عشق بورزید و آنرا دوست داشته باشید بیشتر و بهتر در ذهنتان می ماند. 3- نظم: در کارهای مطالعاتی از پراکندگی اجتناب کنید. 4- تکرار پشت سر هم خوب نیست و نباید متنی را در یک جلسه 4 الی 5 بار خواند تا حفظ شد ، بلکه بهتر است یکبار امروز اما با دقت و یک بار فردا و یا زمانی دیگر آنرا مطالعه کرد و این دو بار بیشتر از ده بار پشت سر هم تاثیر در حافظه دارد.
سوال88 : برخی از وب سایت ها و وبلاگ ها اقدام به قرار دادن بسیاری از سخنرانی های استاد برای دانلود عموم نموده اند. حال جدا از مسائل حقوقی و شرعی این مسئله آیا موسسه فرهنگی و هنری الهی قمشه اییا موسسات ذینفع در تولید و پخش آثار استاد با این موضوع مشکلی ندارند؟ نظر شخصی استاد در این زمینه چیست؟ پاسخ:سخنرانی هایی که در دانشگاه ها و مراکز گوناگون ایراد شده و از تلویزیون پخش شده است می تواند به طور رایگان دانلود و در اختیار علاقه مندان قرار گیرد . بهترین مجموعه را در این زمینه وب سایت www.drelahi.net گردآوری کرده است . متاسفانه عده ای افراد سود جو بدون کسب مجوز و بطور غیر قانونی اقدام به تکثیر بعضی از سخنرانیهای استاد کرده اند و از طریق برخی وبلاگ ها و وب سایت ها و فروشگاه ها به فروش می رسانند. نظر شخص استاد و موسسه فرهنگی هنری الهی قمشه ای این است که دوستداران سخنرانیهای ایشان از خرید اینگونه آثار که فاقد شماره مجوزند و اکثراً کیفیت مناسبی ندارند و تکراری هستند خودداری کنند. موسسه فرهنگی هنری الهی قمشه ای آرشیو کاملی از سخنرانیهای داخل و خارج کشور استاد را در اختیار دارد و با تائید ایشان و کسب مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام به تولید و عرضه تدریجی آثار صوتی و تصویری کرده است. با مراجعه به وب سایت رسمی استاد فهرست آثار صوتی و تصویری مجاز را می توان ملاحظه کرد. سوال89 : من در مسیر مطالعاتم در زمینه عرفان بعد ازمطالعه کتاب مقالات استاد علاقه مند به مطالعه کتاب تذکره الاولیا شدم واز آنجا با بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی آشنا شدم وبرای مطالعه بیشتر به کتاب نوشته بر دریا اثر آقای شفیعی کدکنی پرداختم وبسیار به شخصیت این دو عارف و شناختی که آنها از خدا پیدا کرده بودند علاقه مند شدم اما نمیدانم چگونه می توانم مثل آنها خدا را بشناسم آیا این نوع شناخت موهبتی الهی است که خدا به هر کس بخواهد می دهد و برای خواص است نه عوام؟ و یا لازمه آن ریاضت و گوشه نشینی است؟ نمی توانم زندگی آنها را با دنیای امروز تطبیق دهم یعنی اگر آنها در این زمان زندگی می کردند چگونه زندگی داشتند؟ پاسخ:چون ذات خداوند شناختنی نیست می توان او را به اوصاف شناخت. سه وصف بنیادی خداوند زیبایی و دانایی و نیکویی است زیرا خداوند جمیل و علیم و رحیم است . اگر می خواهید به او و شناخت او نزدیک شوید باید عمر خود را در این سه صفت صرف کنید یعنی به دنبال زیبایی باشید اول در طبیعت و هر آنچه خدا آفریده است دوم در هنر ها که از دیدگاهی شاگرد طبیعت و از دیدگاهی برتر از طبیعت است. دوم آنکه باید به دنبال دانایی یعنی شناخت روابط عالم رفت و علوم پایه چون ریاضیات و فیزیک و ژنتیک و امثال آنها را خواند سوم آنکه آدمی برای شناخت خداوند باید بکوشد که مانند او مهربان و باگذشت و شکیبا و بخشنده و صاحب خلق خوش باشد . اگر قدیسان امروز زندگی می کردند وجودشان خیر و برکت بود برای همنوعان و ستایشگر زیبایی بودند و در حلقه علم و فهم و بینش قرار داشتند . یک نمونه روشن همین شادروان استیوز جابز است که عمرش همه برکت و زایندگی و در عین حال توام با حکمت و معرفت بود. سوال90 : آیا زمانی که انسان می میرد، روح او هنگام شستشو و مراسم کفن و دفن ،جسمش و اهل و عیالش را که در تکاپوی تدفین هستند را می بیند؟ آیا احساس آنها را درک می کند؟ آگر طبق روایات خواب را برادر مرگ بدانیم، همانگونه که در خواب ارتباطمان با این دنیا قطع می شود، آیا مرگ نیز نوعی خواب دراز مدت است؟ یعنی با مردن ارتباط اموات با این عالم بکلی قطع می شود؟ آیا عالم برزخ واقعیت دارد؟ آیا صدقات و خواندن قرآن برای مردگان سبب آمرزش یا بوجود آمدن خیری برای آنها می شود؟ پاسخ:کسی را از چند و چون روح پس از مرگ خبری نیست آنچه از کتب آسمانی به خصوص قرآن می توان دریافت این است که خود آگاهی ما با مرگ از بین نمی رود بلکه پس از ترک عالم جسمانی یکسر به نزد پروردگار می رویم که جایگاه اصلی ما آنجاست . ما پس از مرگ به گور نمی رویم بلکه از گور تن بیرون می آییم. مراسم کفن و دفن ما مربوط به زندگان است که برای مصالح بهداشتی و اجتماعی و غیره جسم ما را در نقطه مناسبی به خاک می سپارند و ربطی به ما ندارد. در کتاب در قلمرو زرین به قلم اینجانب مطالب متنوعی درباره مرگ آمده که شما را به خواندن آنها توصیه می کنم. در سخنان پیامبراکرم آمده است که مردمان در خوابند و چون بمیرند بیدار می شوند . در حقیقت پس از مرگ ، آدمی ابعاد تازه ای از هستی را تجربه می کند بدون آنکه تجربیات عالم خاک را از دست بدهد. بهترین کاری که برای مردگان می توان کرد این است که : 1- اگر در زندگی هدف درستی را دنبال می کرده اند که نا تمام مانده است می توانیم آن هدف را به یاد و نام او دنبال کنیم. سوال91 : اگر ازازل سرنوشت هرکس رقم خورده وهمه چیز تحت امر واراده الهی است پس دعا وعجز وناله چرا و چگونه حکم ازلی را تغییر می دهد؟ پاسخ: خواه سرنوشت رقم خورده باشد یا نخورده باشد چون ما آدمیان از آن سرنوشت یا مشیت با خبر نیستیم بهترین نصیحت این است که ما در جهت مقصود تلاش کنیم. دعا و عجز و ناله کنایه از همین تلاش ها و خواستن هاست. وقتی شوق به کمالی در شما هست و شما در راه رسیدن به آن کمال تلاش می کنید عموما به مقصود می رسید و به حقیقت شما خود با خواستن ها و کوشش ها یتان معمار سرنوشت خویش خواهید بود. سوال92 : جواب آنکس که می گوید عید قربان عید من نیست چون نماد عید من گل وسبزه ومهربانی است نه ذبح وخونریزی چیست ؟ پاسخ: عید قربان بزرگداشت فرهنگ معنوی و انسانی است که ما داشته ها و خواسته های خود را با عشق در پای انسانهای نیازمند قربانی کنیم. گردهمایی عظیم در مکانی که برای توجه به خدا و اعتلای ارزش های متعالی تشکیل می شود برای آن است که آدمیان قدر یکدیگر را بدانند با هم آشنا شوندبا همه تفاوتها با هم برابر باشند فقیر و غنی و زن و مرد و جوان و پیر در میان نباشد همه انسان باشند از سرزمینهای متفاوت با فرهنگهای متفاوت و زبانهای متفاوت ، اما با این وجه مشترک که همه انسانیم و شرافت انسانی را قدر می نهیم ، عدالت و احسان را گرامی می داریم و به تعبیر قرآن گرامی ترین ما نزد خداوند آنکس باشد که به فضیلت و تقوا و شرافت انسانی نزدیکتر باشد . سبزه و گل و صحرا فضای مناسبی است برای جشن گرفتن به شرط آنکه جشن انسانیت و محبت و عشق باشد . قربان کردن به تعبیر دیگر صدقه دادن و هوای خود و خواست خود را فدای دیگری کردن و در این راه عشق و محبت انسانی است که به قول حافظ اندر این ره کشته بسیارند قربان شما. سوال93 : در نامه حضرت علی (ع) به حارث همدانی در نهج البلاغه حضرت فرمودند : نفس خود را در واداشتن به عبادت فریب ده وبا آن مدارا کن وبه زور واکراه بر چیزی مجبورش نساز ودر وقت فراغت ونشاط بکارش گیر. در قسمت اول جمله منظور از فریب نفس برای عبادت چیست ؟ پاسخ: عبادت هموار کردن راه است برای عبور مشیت الهی که هر گاه فرمانی در جهت کاری درست و راست یا سخنی بر حق و عدالت می خواهد از وجود آدمی عبور کند بتواند بدون برخورد با سنگهایی مانند حرص و حسد و جاه و شهوت و امثال آن به راحتی به ظهور برسد نه آنکه حرص جلوی دادن حق مردمان را بگیرد و حب جاه و مقام ، آدمی را از خدمت به خلق باز دارد و به خود خواهی و خود نمایی بکشاند. آنکس که راه را برای رفت و آمد های فرشتگان از وجود خود هموار کرده باشد عابد حقیقی است و عبادتهایی نظیر نماز و روزه را می توان چنانکه در قرآن آمده است به کمک گرفت تا نفس با انجام رکوع و سجود ، فرعونیت از سر بنهد و بیاموزد که آدمی هر کجا حقی و حقیقتی دید باید در برابر آن تعظیم کند بلکه به خاک افتد و با کمال تواضع بگوید که حق با اوست و نیز در روزه از پرهیز حلال قوت گیرد تا از حرام نیز به طریق اولی بپرهیزد اما مراسم آیینی می تواند با ریا و تظاهر و یا غفلت و غرور همراه شود و خطاب از حق بشنود که وای بر نماز گزاران. بدین نگاه اصل عبادت همان رفتن به راه راست است که متضمن خدمت به خلق خواهد بود. عبادتهای آیینی را باید از راه تشویق و ریشخند و هنگام نشاط و سرخوشی به نفس عرضه کرد زیرا تحمیل و اعمال زور چه از طرف خود شخص و چه از طرف دیگران نتیجه عکس خواهد داد و موجب تجری نفس خواهد شد و شاید سخن حضرت امیر تاکید در این نکته باشد.
سوال94 : من طلبه حوزه علمیه هستم و مشتاق به شعر و ادبیات عرفانی و دوست دارم آیات و روایات معصومین (ع) را از دیدگاه عرفانی بررسی نمایم وهمچنین عمر خود را در ادبیات عرفانی شعرای فارسی زبان صرف نمایم این کار نیاز به خوشه چینی ازعلوم مختلف دارد کما اینکه خود شما نیز در علوم مختلفی از جمله (عرفان ،ادبیات عرب ،کلام،و..) غیره سیر نموده اید می خواستم بدانم برای اینکه بتوانیم به خوبی از پس متون عرفانی و شعر پارسی و مهمتر از آنها قرآن و روایات برآییم ، باید چه مقدار واز چه علومی خوشه چینی نماییم ؟ پاسخ: زهی سعادت که آدمی در جستجوی یافتن سرچشمه های حکمت در کلام قدیسان باشد منتها مشکلی که هست این است که به سبب وجود واسطه های بسیار در نقل قول سخن قدیسان ضریب اطمینان به انتساب خبر به ایشان بسیار کم است و به اصطلاح ریاضی احتمال صحت انتساب در مراتب نازل است. در میان همین احادیث معتبر و نامعتبر سخنی هست که به اقرب احتمال سخن آن بزرگواران است و آن این که هر چیزی از ما شنیدید به عقل و قرآن عرضه کنید اگر در تعارض بود از آن چشم بپوشید. عارفان ما عموما از عاشاقان حضرت مولا هستند هر چند به ظاهر به فرقه هایی از تسنن منسوب باشند از جمله سعدی صراحتا گفته است : الهی به حق بنی فاطمه که بر قول ایمان کنیم خاتمه اگر دعوتم رد کنی یا قبول من و دست و دامان آن رسول و مولانا در مثنوی حضرت علی را بنا به حدیث معروف باب علم پیامبر دانسته است: چون تو بابی آن مدینه علم را / چون شعاعی آفتاب حلم را باز باش ای باب رحمت تا ابد / بارگاه ما له کفوا احد ودر جای دیگری در مثنوی در بیان معنی مولا و سرور چنین گفته است : زین سبب پیغمبر با اجتهاد نام خود و آن علی «مولا» نهاد گفت: هرکو را منم مولا و دوست ابن عم من علی مولای اوست کیست مولا آن که آزادت کند بند رقیت زپایت برکند بنابراین شما اگر آثار عرفای بزرگ را با توجه به سخنان مسلم یا نزدیک به مسلم که از آن بزرگواران باقی مانده است مطالعه کنید بیگمان به مطالب بسیاری بر خواهید خورد که از آن سرچشمه ها بهره گرفته است. در عین حال باید این نکته را نیز توجه کرد که عرفان یک تجربه شخصی است و عارف در هر حال آنچه می گوید محصول دریافتهای شخصی اوست هر چند که از سخنان دیگران نیز فیض برده باشد: هر چه گویم هست از عین الیقین نی به استدلال و تقلید است این سوال95 : در قطعه 88 کتاب در صحبت قرآن نوشته اید که خداوند به پیامبر می فرماید: با دشمنان با آرامش و دور از توهین صحبت کن زیرا آن رسول وپیروانش در فضای این دشمنی ها به کمال می رسند و اگر ما نمی خواستیم این دشمنی ها را نمی کردند پس تو بی هیچ کینه با آنها پیکار کن که آدمی در پیکار در برابر دیو قهرمان و رستم دستان می شود. حال سوال این است که خداوند می فرماید : اگر ما نمی خواستیم این دشمنی ها را نمی کردند. پس خواست خداوند بوده که این انسانها این دشمنی ها را بکنند تا پیامبر تکامل پیدا بکنند . پس تکلیف این انسان ها که این خطاها را کرده اند چیست ؟ اگر خواست خداوند بوده پس نباید در قیامت از آنها باز خواستی شود. پاسخ: آنچه نوشته ام همان است که خداوند در قرآن به صراحت فرموده است . شما نگران عاقبت و قیامت آن منکران و دشمنان نباشید. آنچه برای ما مسلم است این است که خوبی و دوستی و راستی و خدمت به خلق و دوری از جاه طلبی و حرص و آز و پرهیز از هر گونه تجاوز به حقوق دیگران بهتر است از آن کارهای زشت که دنیا طلبان می کنند و چون ما در خود احساس اختیار داریم که به کدام سو روی آوریم نسبت به اختیار خود ، هم در جامعه بشری و هم در پیشگاه آفرینش و پروردگار عالم مسئول خواهیم بود. اما اینکه مشیت خداوند بر این تقابل ظلمت و نور قرار گرفته و حکمت عالم اقتضای وجود دیو و فرشته را دارد امر دیگری است . خداوند در قرآن فرموده است "بگذار من با آنکه او را آفریده ام تنها باشم" و ما نیز باید مانند پیامبران وظیفه پیکار خود را با فرعونها انجام دهیم اما بدان را مانند پیامبر اکرم به دعا یاد کنیم که خداوند انسان را از چنگال بدی برهاند و هدایت نماید. سوال96 : من یک بانوی مسلمان ایرانی مقیم آمریکا می باشم که مدتی است راجع به منشأ خداوند با سوالاتی روبرو شده که مطمئن هستم شما می توانید به من کمک میکنید. من میخواهم بدانم که چه کسی خدا را به وجود آورده و به کسانی که از من این سوال رامی پرسند چه بایستی جواب داد که صد البته هدف به یقین رسیدن خودم و متقاعد کردن بچه هایم می باشد لطفا مرا از شک و دودلی بیرون آورید. پاسخ: در یکی از آیات قرآن آمده است که "آیا در وجود خداوند شک و تردید می توان کرد ؟ " مقصود این است که نباید در وجود او شک کنید. خدا ماهیتی است که اگر او را درست به شما معرفی کنند در می یابید که نمی توان در وجود او شک کرد و معرفی خداوند در قرآن شما را راهنمایی می کند به تصور خدایی که وجودش بدیهی است و هیچ نیازی به دلیل و برهان و اثبات ندارد . او همه آفرینش را از خود آکنده است . "اول اوست ، آخر اوست ، ظاهر اوست و باطن اوست" و اوست که به هر طرف رو کنید ره به سوی او کرده اید . او وجود مطلق است که ساری در همه وجودهاست و وجود مطلق از جائی نیامده است ، آفریدگاری نمی تواند داشته باشد زیرا او خود عین هستی است . به فرزندان خود بگویید که به چهره شما نگاه کنند و خدا را ببینند ، به درخت ها نگاه کنند به صحرا و آسمان و ستاره ، همه جا خدا را می توانند ببینند. اگر شما خدا را یک تصور مجرد و ماورایی نشسته بر عرش عظیم در آسمان تصور کنید آنگاه می توانید بپرسید که چه کسی او را آفریده و بر آن تخت نشانده است اما این تصور خیالی بیش نیست زیرا او همان وجود ازلی و ابدی است که در دل همه آدمیان و ذره ذره زمین و آسمان سریان و جریان دارد و نیاز نیست نگاهتان را به آسمان بیندازید. به همان کودکان نگاه کنید هر دم صد هزار معجزه از او به ظهور می رسد . خدا به تعبیر قرآن نور آسمانها و زمین است و همه چیز به او روشن است ، او عین روشنایی است. سوال97 : طبق آیه 50 سوره شوری خداوند به طور مستقیم با هیچ یک از بندگانش رابطه ندارد و سخن نمی گوید و تمام پیامبران و عرفا با جبرئیل یا روح القدس ارتباط برقرار کرده اند و الهاماتشان را از این واسطه الهی دریافت کرده اند که ابن عربی هم در مکتبش همین را می گوید ، در این صورت چه تفاوتی بین الهام عرفانی و وحی پیغمبری وجود دارد؟ پاسخ: در معنی عام کلمه همه کسانی که به نوعی دریافت کننده الهامات الهی هستند برای رساندن آن الهامات به مردم رسالت دارند چنانکه مولانا ، سعدی ، حافظ ، محی الدین عربی و امثال آنها نیز در معنی وسیعتر از مقام نبوت و رسالت برخوردار هستند. سعدی گفته است : نامه حسن تو بر عالم و جاهل خوانم نامت اندر دهن پیر و جوان اندازم و شیخ بهایی در مورد مولانا گفته است : من نمی گویم که آن عالیجناب هست پیغمبر ولی دارد کتاب مثنوی معنوی مولوی هست قرآن به لفظ پهلوی اما اینگونه سخنان بدین معنی نیست که وحی نبوی با الهام شعری و عرفانی در یک سطح هستند . یکی را خداوند چون رسول اکرم بر می گزیند و آنچه را که مبانی عهد الهی با آدمیان است در کلامی خاص به او وحی می کند و به طور مستقیم از دهان او با همه انسانها سخن می گوید و به همین جهت در حدیث آمده است : قرآن را چنان بخوانید که گویی بر شخص شما نازل شده است. رسالت عارفان و عاشقان الهی با رسالت آن رسول معین یکی است الا آنکه در مرتبه دوم قرار دارد: پیش و پسی بست صف اولیا پس شعرا آمد و پیش انبیا عارفان و شاعران آسمانی روح و جوهر رسالت آن رسول امین را در می یابند و با زبانی روشن و پاک همگان را به آن روح دعوت می کنند و پیرایه های اهل صورت را که اغلب از تعلیمات دینی برای خود سرمایه ای از قدرت و جاه طلبی بدست می آورند از صفحه دین پاک می کنند و کسانی را که به گفته فردوسی : زیان کسان از پی سود خویش بجویند و دین اندر آرند پیش رسوا می کنند. بدین بیان رسالت شاعران بزرگ چه دانته و میلتون در مسیحیت و چه سعدی و سنایی و نظامی و مولانا در اسلام گرم کردن دلها به جوهر همه معارف دینی است و آن ایمان به خدا ، ایمان به وجود روح و جاودانگی آن و انجام کار نیک و پرهیز از هر گونه ظلم و آزار است. سوال98 : فلسفه نماز و انجام آن به این شکل چیست ؟ پاسخ: هم در کتاب "گزیده فیه ما فیه" به قلم اینجانب درباره حقیقت نماز بحث شده ، هم در متن مقالات مولانا و هم در توضیحات آن که اینجانب نوشته ام و فکر می کنم مراجعه به این کتاب که از انتشارات علمی و فرهنگی است و مکرر به طبع رسیده و دستیابی به آن آسان است برای پاسخ شما سودمند باشد . البته در قطعه اول کتاب 365 روز با قرآن (انتشارات سخن) نیز مطالبی درباره اهمیت و روح نماز آمده است . این کتاب نیز قابل دسترسی است. سوال99 : در آیه 154 سوره ال عمران گفته شده سرنوشت آنان در قضای الهی کشته شدن است. این بدان معنی است که انسان خود هیچ گونه نقشی در کوتاه یا بلند کردن عمر خود ندارد وهرچه بخورد یاهرگونه رفتار کند قضای الهی تعیین کننده زمان مرگ اوست. آیا این برداشت صحیح است ؟ پاسخ: درست است که در قرآن مکرر به مکتوب بودن روز و ساعت مرگ در قضای الهی اشاره شده است اما چون ما از قضای الهی بی خبریم شایسته است که خود را در سرنوشت خویش موثر بدانیم و از اصول بهداشت برای حفظ سلامت خود پیروی کنیم ، از آنچه مضر است بپرهیزیم و به آنچه مفید و سلامت بخش است روی آوریم تا قضای الهی در رسد. این بیخبری ما از قضای الهی خود نوعی رحمت است که ما را به تکاپو و تلاش در راه کمال وا می دارد. سوال100 : چطور می شود ، انسان از یک طرف عاشق خودش باشد چون گفته شده اگر آدمی خودش را دوست نداشته باشد نمیتواند خدا را هم دوست داشته باشد از طرفی آدمی بعد از مرحله طلب مرحله عشق را در پیش دارد که باید خودش را نیست بگیرد و خودش را نبیند . چطور می شود که فرد از یک طرف خودش را دوست داشته باشد از طرفی خودش را نبیند؟ پاسخ: دوست داشتن خود بر دو نوع است یکی جاهلانه و یکی عاقلانه. جاهلانه آن است که شخص خود را تسلیم هواهای نفسانی کند و هر گاه که دلش خواست با دروغ و فریب و نیرنگ با زیر پا گذاشتن حقوق دیگران در انجام وظایف تنبلی کند و خود را به دست عادتهای زیان آور چون سیگار و ...مبتلا کند . چنین انسانی به حقیقت خود را دوست ندارد زیرا هیچکس نمی خواهد او را به دروغ و تجاوز و تنبلی و عادات زشت متهم کند و این اوصاف او را خوش نمی آید و آنها را دوست ندارد پس خود را به حقیقت دوست ندارد. اما دوست داشتن خود به نحو خردمندانه این است که آدمی خود را آراسته به اوصاف و کمالات و فضایل نماید و بکوشد تا در هنر و علم و اخلاق بر دیگران سبقت گیرد. این نوع دوم دوست داشتن در حقیقت بخشی از همان طلب در راه سیر و سلوک راه عاشق است [ دوشنبه 93/4/16 ] [ 10:38 صبح ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
سوال 61: نظر شما در مورد ابیات ذیل چیست؟ آن خطاط سه گونه خط نوشتی پاسخ: در دوران اخیر کتابی با عنوان خط سوم درباره زندگی و آثار و نظرات شمس تبریزی به قلم دکتر ناصر الدین صاحب زمانی نوشته شده است . ظاهراً در انتخاب عنوان با توجه به توضیحاتی که نویسنده درباره آن داده اشتباهی رخ داده است . برداشت نویسنده کتاب این بوده است که آن خطاط که سه گونه خط نوشتی خداست و خط سوم که نه خود خوانده و نه غیر آن شمس تبریزی است در حالیکه با دقت نظر در بیانات خود شمس روشن می شود که آن خطاط شمس تبریزی است که سه گونه مطلب می گوید یکی آنکه ....الی آخر. و عبارت آن خط سوم منم در بیان شمس نیامده است بلکه در آنجا آمده است آن ، منم و نویسنده آنرا به خط سوم تعبیر کرده است و در پرانتز آورده است در حالیکه مقصود از آن همان خطاط است. پاسخ: نظریه تذکر در علم بدین معنی که انسان به مقتضای ذات و آدمیت در آغاز آفرینش همه چیز را می دانسته و در این عالم از طریق مطالعه و شنیدن سخن حکیمان خاطرات پیشین خود را به یاد می آورد ، از افلاطون است و بسیاری از حکمای اسلامی و عرفا نیز این نظریه را تائید کرده اند و اینکه خداوند همه اسماء را به آدم آموخت چنین تفسیر شده است که در فطرت آدمیزاد که همان فطرات الهی است جوهر همه علوم و معارف نهاده شده و هر چه انسان بیشتر احوال فطرت را به یاد آرد به انسان کامل نزدیکتر است و می توان گفت هر انسانی گوشه ای را به یاد می آورد و به طور کلی انسانیت با اینگونه یادآوریها در مسیر رشد و تکامل است.شیخ محمود در گلشن راز می فرماید: پاسخ: ارواح و اشباح و اجنه و حتی فرشتگان و جبرییل و میکائیل همه بخشی از وجود آدمی را تشکیل می دهند و چنین نیست که موجوداتی شریر و بدخواه از بیرون به سالک راه حمله کنند بلکه هر وسوسه و بیماری از نفس آدمی سرچشمه می گیرد و از درون به آدمی حمله می کند مانند حرص و تکبر و حسد و آز و طمع که همه دیوها و غولهای راه سالکند . به همین جهت مبارزه با نفس که همان خودخواهی است شرط اصلی سیر و سلوک به سوی خدا است و جز همان نفس دشمن دیگری مزاحم راه نخواهد شد. پاسخ: مقصود از رنگ آمیزی خداوند اصالت و جوهریت آفرینش است که به بهترین رنگ و صورت متجلی شده است. خلعت طاووس رنگ خداست و گل سرخ و سبزه و چمن زار و ماه و خورشید همه رنگهای خداوند هستند و هر آنچه خداوند آفریده است دارای فطرت و سرشتی است الهی که از اصالت برخوردار است اما به تعبیر مولانا آن شغالی که در خم رنگرزی رفته و آب و رنگی پیدا کرده است و ادعای طاووسی می کند ، دعوی باطل می کند . سوال66: با توجه به یگانگی وجود خداوند آیا میتوان علم (عقل) و عشق را از هم جدا دانست؟ اگر نمی توان ، پس چرا همه جا صحبت از ناتوانی عقل در مقابل عشق است؟ پاسخ: عقل وعشق مانند همه اوصاف دیگر آدمی از آفریدگار یگانه جهان سر چشمه می گیرد و چون در ذات پروردگار دوگانگی نیست به ناچار باید گفت در ذات او عشق و عقل درهم آمیخته اند و یک حقیقتند الا آنکه در انسان مراتب ادراک آدمی را در هوشیاری و آگاهی عقل خوانده اند و در وجد و مستی و بی خویشی عشق می نامند. عشق مرتبه مستی عقل است: پاسخ: معنای واقعی شفاعت برخورداری انسان از انگاره های زندگی قدسیان است و اگر ایشان واسطه مغفرت گناهان شوند بدین معنا است که به واسطه پیروی از هدایت آنان آدمی مورد رحمت پروردگار قرار گیرد. در قطعه شماره 148 در کتاب "در صحبت قرآن" در دو صفحه اول اشاره ای به معنای شفاعت کبری پیامبر شده است اگر علاقه مند باشید می توانید به آن متن مراجعه فرمائید. سوال68: آیا شماعرفان حلقه را قبول دارید و آیا اصلا صحیح است که در فعالیتهای این گروه مثل فرادرمانی شرکت کنیم یا نه؟ پاسخ: توصیه اینجانب به پرسندگان اینگونه سوالات پیوسته این بوده است که آدمی بهتر است در هیچ حلقه و گروه و دسته ای خود را محدود نکند بلکه به هدایت فطرت خویش و فرهنگ جهانی و در راه راست حرکت کند و هر دسته و گروهی نیز اگر سخن حقی داشته باشد که با عقل و منطق سازگار باشد بپذیرید. سوال69: آیا شما به پیشگوئی به هر طریق اعتقاد دارید؟ پاسخ: در قرآن آمده است که هیچ کس غیر از خدا غیب نمی داند و توصیه بزرگان این بوده است که ما بیش از آنکه به پیشگویی ها گوش فرا دهیم بدنبال شناخت عوامل مختلف حوادث باشیم و راه درست را بر گزینیم و خود را مسئول کارهای خود بدانیم و این شیوه برای پیشرفت بشر در علم و هنر و اخلاق همیشه کارگشا بوده است. در عین حال امکان اینکه درباره حادثه ای بتوان پیشگویی کرد در این عالم شگفت انگیز دور از باور نیست اما چنانکه اشاره شد بهتر است با چراغ عقل و دانش پیش رویم زیرا تاریخ نشان داده است که چه بسیار سخنان نادرست و بی مسئولیت در گفتار پیشگویان آمده و راه به جایی نبرده است. گویند انوری شاعر معروف که منجم نیز بوده است پیشگویی کرده بود که در فلان روز معین بادهای سخت و طوفانهای سهمگین خواهد وزید و شهر را به ویرانی خواهد کشید در حالیکه در همان روز مردم به پشت بامها رفتند و شمع بدست گرفتند و هوا چنان آرام بود که حتی شمعی خاموش نشد. شاعری دو بیت زیر را درباره پیشگویی انوری سروده است: پاسخ: این بحث را نمی توان در چند جمله کوتاه روشن کرد. اگر علاقه مند باشید شاید بتوانید با مراجعه به توضیحات کتاب "گزیده فیه ما فیه" درباره نافرمانی شیطان مطالبی بخوانید و همچنین در کتاب "در صحبت قرآن" با مراجعه به فهرست اول آن می توان مطالب روشن تری در این زمینه بدست آورد.
پاسخ: علم حقیقی به تعبیر ملاصدرا از مقوله وجود است و آنکس که بیشتر بداند دایره وجودش گسترده تر می شود و در هر عالمی بعد از مرگ ظاهر شود این گستردگی و روشنایی با او خواهد بود مگر آنکه علم صوری و لفظی و سطحی در میان باشد که آن تاثیری در روشنایی کلی شخص ندارد و هدیه ای به او نمی دهد و با او همراه نخواهد بود سوال72: چگونه عاشق بشویم تا به هر جا بنگریم جز او نبینیم پاسخ: در نیاید عشق در گفت و شنیدعشق دریایی کرانه ناپدید پاسخ: خداوند بر اساس علم جامع ازلی نقش هر موجودی را مقدر فرموده است همه از روی حکمت و همه از روی رحمت ، الا آنکه چون علم ما آدمیان بسیار محدود است نمی توانیم درستی صحنه پردازی های شگفت او را دریابیم . فقط از راه عشق و تسلیم است که می توان از نمایشنامه لذت برد و مانند مولانا گفت : سوال74: چگونه می توان کینه ای را که از کسی در دلم آمده از میان ببرم ؟ پاسخ: اگر آدمی بخواهد کینه ها را به طور کلی از دل براند باید لبه تیز تیغ خشم و رنجیدگی را به جای شخص به سوی صفات شخص گرفت . از تکبر باید بیزار بود نه از متکبر و با ظلمت و جهل باید کینه داشت نه با ظالم و جاهل . آنچه عین جهنم است این صفات است و شخص می تواند از هر صفتی به تدریج فاصله گیرد . بنابراین درست مانند مادری باید عمل کرد که صفات نامطلوب فرزندش را دوست ندارد اما فرزندش را دوست دارد و می کوشد به نوعی او را به سلامتی که از پیش داشته بازگرداند . شما نیز چنین کنید و خداوند شما را یاری خواهد کرد. سوال 75: در کتاب مقالات استاد این مطلب را خواندم که انسان اگر با خود آشنا شود راز دو عالم را دریابد و عکس جمال بی چون را در آینه دل خویش مشاهده کند و محب و عاشق شود آنگاه محبوب و معشوق حق گردد. لطفاً توضیح فرمائید چطور انسان می تواند خود را بشناسد ؟ پاسخ: راه خود شناسی بسیار سهل و هموار است شما کافی است نگاهی به درون خود کنید تا ببینید که شوق ها و میل ها و گزینش ها و پسند های شما چیست و خیلی زود درخواهید یافت که شما پیوسته به دنبال سه چیز هستید که هر سه مورد پسند شما است یکی زیبایی است که آنرا کم و بیش می شناسید . در طبیعت مشاهده می کنید در هنرها و به خصوص در موسیقی های اصیل جهان می بینید و نیز از چهره زیبا رویان و قد و قامت خوبان نیز شما را لذتی حاصل است. پس طبع شما بر گرایش به زیبایی است و از زشتی و پریشانی و آشفتگی پیوسته می گریزید . همچنین میل شما به دانستن و کشف اسرار کردن است می خواهید رازهای عالم را دریابید می خواهید بدانید ستاره و آسمان و زمین چیستند و اسرار پشت پرده طبیعت چیست . از این رو شما عاشق دانایی هستید . دانایان را دوست دارید و دانایی را و توانایی را که حاصل دانایی است . و همچنین شما از خلق خوش و مهربانی و سخاوت و انصاف و جوانمردی و امثال اینگونه فضایل در خود و دیگران لذت می برید و از صفاتی چون کبر ، حرص و حسد و کینه و ظلم و ستم می گریزید . بنابراین شما عاشق نیکویی هستید و این سه عشق : عشق به زیبایی ، عشق به دانایی و عشق به نیکویی امانت الهی در وجود شما است و از راه این سه عشق می توانید آهسته آهسته از راه علم و هنر و اخلاق به پروردگار خود نزدیک بلکه شبیه شوید چنانکه هر کس شما را بیند یاد خدا افتد . از مهربانیتان و از خلق خوشتان و از دانایی تان و رفتار جمیل و خوش آهنگتان . این است معنی نزدیک شدن به خدا و محبوب خدا قرار گرفتن که در واقع همراه با محبوبیت نزد بندگان خدا نیز هست. سوال76 : دردعای کمیلمیخوانیم: خداوندا، ببخشبرمنگناهانی را که پرده عصمتم را میدرد ، خداوندا، ببخشبرمنگناهانی را که نعمت ها را تغییر میدهد ، خداوندا، ببخشبرمنگناهانی را که مانع استجابت دعا میشود ، خداوندا، ببخشبرمنگناهانی را که بلا ها را نازل میکند ، لطفا توضیح فرمائید که اینها چه گناهانی هستند ؟ پاسخ:اگر چه همه گناهان در نهایت به یک گناه بزرگ باز می گردند و آن ظلم است و هر چند ظلم در چهره های متفاوت ظاهر می شود و نامهای متفاوت پیدا می کند ولی همه در ماهیت ظلم مشترکند. چنانکه خداوند حتی گناه شرک را نیز از ماهیت ظلم دانسته و بزرگترین ظلم شمرده است. "ان الشرک لظلم عظیم" و نتیجه همه گناهان نیز یکی است که آن محرومیت از کمال و فضیلت و گرفتاری در بلای دوری و مهجوری از پروردگار جهان که معشوق عالمیان است. اما علمای اخلاق اسباب و عوامل این دوری و مهجوری را شرح و بسط داده اند تا دلهای مردمان را بیدار کنند. وقتی انسانی حق را بخاطر خود زیر پا گذاشت و دروغ گفت و دغل کرد بدیهی است که دعای او مستجاب نمی شود زیرا به حقیقت دعایی نمی کند تا مستجاب شود و اگر به زبان از خدا آمرزشی می جوید اعمالش فریاد می کند که من آمرزش را نمی خواهم زیرا همچنان به ظلم و تجاوز به حقوق دیگران ادامه می دهد. سوال77 : شما در هیچکدام از سخنرانی هایتان و همچنین در کتاب در صحبت قرآن،اشاره ای به شان نزول آیات نکرده اید.در حالیکه بعضی از مفسرین،تاکید زیادی بر روی این مطلب دارند.آیا شما قائل به اهمیت شان نزول آیات نیستید؟ پاسخ:شک نیست که شان نزول آیات نزد مفسران عامه و خاصه از اهمیت ویژه ای برخوردار است . توجه به شان نزول آیات در فهم بسیاری از آیات سودمند و در صدور احکام الهی در آیات خاص موثر است . اما اینجانب با الهام از عامه عارفان و شاعران الهی کوشیده ام که خطاب قرآن را به همه انسانها و همه زمانها و مکانها تعمیم دهم چنانکه در حدیثی از پیامبر اکرم آمده است : "قرآن را چنان بخوانید که گویی در شان شما نازل شده است" . یکی از موسیقی دانان معاصر بر این نظر بود که وقتی خداوند به پیامبر می فرماید "قل" آن "قل" دیگر جز قرآن نیست بلکه متعلق آن "قل" سخن خدا خواهد بود . برای مثال سوره احد باید چنین باشد الله احد الله الصمد ... این همان نگاه است که خطاب قرآن را مخصوص به پیامبر می کند در حالیکه به قول مولانا : گرچه قرآن از لب پیغمبر است از این رو جزء قرآن است و این خداوند است که به همه انسانها می فرماید : از این رو در عین حال که توجه به شان نزول آیات از اهمیت خاص خود برخوردار است اینجانب به سبب تاکید در جهانی بودن پیام قرآن و بنا بر همان حدیث مذکور از پیامبر اکرم بدین موضوع نپرداخته ام.
سوال78 : کدام ترجمه قرآن به انگلیسی مناسبترین و نزدیکترین ترجمه به اصل قرآن است؟ پاسخ:ترجمه های ذیل از قرآن به زبان انگلیسی در شمار ترجمه های موفق است: 1- یوسف علی (Abdullah Yusuf Ali) 2- پرفسور آربری (Arthur J. Arberry) 3- جرج سیل (George Sale) البته ترجمه های خوب دیگر نیز هست اما اینجانب با سه ترجمه فوق آشنایی بیشتری دارم و بخصوص ترجمه جرج سیل از نظر اینکه توضیحاتی درباره آیات با حروف خاص داخل متن آورده برای مطالعه سودمند است. سوال79 : مگر خدای متعال برای حضرت یوسف مقدر نکرده بود که ایشان از جانب برادرانشان مورد ستم قرار بگیرند که به آن صورت مردم مصر یکتا پرست شده و بعد از سی و چند سال دوباره پدر و برادران خویش را بیابند؟ پس گناه برادران چیست که مورد خشم خدا و پدرشان قرار می گیرند؟مگر نه اینست که خداوند این ماموریت را برای آنان در نظر گرفته بود؟ پاسخ:بحث قضا و قدر در مقابل انتخاب و اختیار بسیار مفصل است و به مقدماتی نیازمند است که در این مقام نمی گنجد. اما بطور اجمال می توان گفت که چون ما از تقدیرات الهی بی خبریم در عین اعتقاد به آن موظف هستیم که اراده خود را در کار آوریم و آنچه را درست و شرافتمندانه می شناسیم انجام دهیم. مشیت و تقدیر الهی در طول اختیار انسانهاست و مانع اختیار نمی باشد و هیچکس نمی تواند خود را و دیگران را به عذر اینکه خداوند مقدر کرده است از انجام مسئولیتها و رعایت اصول انسانی معاف کند. برادران یوسف به سبب حسادت بود که به آن کار نادرست دست زدند اما خداوند با یوسف یار بود و او را به اوج جاه رسانید. برادران نیز احساس شرمندگی داشتند زیرا به اختیار خود به راه خطا رفته بودند اما یوسف که قضای الهی را بر همگان حاکم می دانست از خطای ایشان در گذشت و به روی ایشان نیاورد و بسیار محبت کرد سوال80 : خداوند در بعضی از آیات خود مانند ایه 56 سوره القصص به ترجمه استاد مرحوم الهی قمشه ای (رحمة ا..) می فرمایند: تو هرکس را بخواهی هدایت نتوانی کرد لیکن خدا هر که را بخواهد هدایت می کند و او به هدایت یافتگان آگاه تر است. سوالم این است چرا هر که را خداوند بخواهد هدایت می شود یعنی خدا تصمیم می گیرد که چه کسی هدایتشود وچه کسی نشود؟ پاسخ:آنکس را که خدا هدایت می کند بی دلیل نیست بلکه بخاطر تلاشی است که شخص خود برای دریافت حقیقت به عمل می آورد و از خود صداقت نشان می دهد و چنین کسی را خداوند می خواهد که هدایت کند. [ دوشنبه 93/4/16 ] [ 10:34 صبح ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
|
![]() ![]() ![]() |